نمایش جزئیات
سینه زنی(واحد) وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس سید محمد رضا حسینی
نیمه شب مهتاب می شوید،علی
آب را با آب می شوید،علی
مثلِ این تنها ندیده هیچ کس
شستن دریا ندیده هیچ کس
چشمه را آیینه را مهتاب را
فاطمه باید بشوید آب را
غسلِ این دریا نمی آید به من
شستنِ زهرا نمی آید به من
خواب می بینم که تعبیرش کنی
آب می ریزم که تطهیرش کنی
آب می ریزم که آبَت کرده اند
خانهٔ عمرم خراب کرده اند
اشک از این چشمانِ محزون می چکد
آب می ریزم چرا خون می چکد؟!
زیر نورِ ماه شستن مشکل است
آه را با آه شستن مشکل است
مثل اشکی،مثل آهی یا خیال
سخت می بینم تو را در این هلال
چشمه را گفتی که بی شیون بشور
آب را از زیرِ پیراهن بشور
مرتضی هم دست و پا گم می کند
زخم هم گاهی تورّم می کند
ای زلالِ من مُضافت کرده اند
زخمی از ضربِ غلافت کرده اند
لرزه بر زانو نمی آید به من
شستنِ پهلو نمی آید به من
در عوض رفتن نمی آید به تو
رفتنت بی من نمی آید به تو
ضربه هایی سهمگین زد داغ تو
زانویم را بر زمین زد داغِ تو
آب را آیینه را آتش زدند
وایِ من این سینه را آتش زدند
خانه تَر،دیوار تَر،مسمار تَر
در کفن پیچاندنت دشوارتر
آه اقیانوسِ نا آرام من
جان ندارد جان بده بر گامِ من
حالِ من با حالِ طفلان دیدنیست
آستین ها بین دندان دیدنیست
ضجّه ها بالا نمی آید چرا؟
جان بر این لب ها نمی آید چرا؟
با لگد کوبی قفس وا می شود
پا اگر کوبی نفس وا می شود
بر زمین بسیار می کوبد علی
سر بر این دیوار می کوبد علی
سینه ها سنگین همه دق می کنیم
بی صدا بی ضجّه هق هق می کنیم
چشم های ناامیدش را ببین
با حسن مویِ سفیدش را ببین
با حسینت ناله ای سوزنده است
جای شکرش هست، زینب زنده است
بعد از این غم های تَکفین مانده است
وایِ من سختیِ تدفین مانده است
ای زده هر روز و شب از قوتِ خویش
رویِ دوشم می کشم تابوت خویش
«یا حیدر...یا حیدر....»