نمایش جزئیات

سینه زنی وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا ۱۴۰۱ شده به نفس کربلایی حسین طاهری وحاج محمد رضا طاهری

سینه زنی وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا ۱۴۰۱ شده به نفس کربلایی حسین طاهری وحاج محمد رضا طاهری

تب داره شبا بیداره
دعاش امّا اَلجّار ثُّم الدّاره

تو حرفاش پیشِ بچه هاش
 میگه بارالها ازم راضی باش....

دلگیره داره می میره
نفس میکشه از تنش خون میره

گریونه، دلش پرخونه
میگیره روش و از همه تو خونه

معلومه چقدر مظلومه
با دردایی که داره باز آرومه

ای بود و نبودِ من
ای یاسِ کبود من
زهرا...زهرا...

تنها تکیه گاه من
عشق بی گناه من
زهرا...زهرا...

«از پیش من مرو، زهرا...زهرا...
جان حسن مرو، زهرا...زهرا....»

قَدِّش خم، نگاهش مبهم
مثه پیرزنهاست تو این سنِّ کم

چشماش تار، می بینم هربار
میخواد راه بره دست می گیره به دیوار

دستاش زخم، زیر چشماش زخم
نماز شب میخونه، کفِ پاهاش زخم

قربونش با بوی نونش
بهشتِ مدینه س لبِ خندونش

امّا حیف! شده اینجا حیف
گرفتند خوشی هامون و از ما حیف

کوهِ محکمِ علی
تنها همدمِ علی برخیز از جا....

بی تو می خورم زمین 
آه و زاری ام ببین، بینِ غم ها...

بانوی صف شکن، در سنگر باش
حرف از سفر مزن، با حیدر باش

«از پیشِ من مرو،زهرا...زهرا...
جانِ حسن مرو،زهرا...زهرا....»

لاجونه ولی مردونه
پای اعتقادش بازم می مونه

یادم هست که از پا ننشست 
بابامو نگه داشت اونم با یک دست

دعوا شد، زدند در وا شد
تا افتاد زمین، داد زدند حالا شد

در می سوخت کبوتر می سوخت 
توی شعله محسن با مادر می سوخت

هم پهلوش شکست هم بازوش
به دیوار که خورد غرقِ خون شد ابروش

دشمن تازیانه زد، آتش هم زبانه زد 
در پشت در دیدم دست و پا زدی
فضه را صدا زدی جای حیدر

دستم که بسته شد...زهرا...زهرا..‌
دستت شکسته شد...زهرا...زهرا...

از پیشِ من مرو...زهرا...زهرا...
جانِ حسن مرو...زهرا...زهرا..‌‌