نمایش جزئیات
روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱به نفس حاج محمد رضا طاهری
قامت خمیده بود ولی سرفراز بود
زهرا میان آتش و خون در نماز بود
در را شکست، آنکه نفهمید هیچ وقت
حتی به روی او درِ این خانه باز بود
*بعد این همه جنایت اومدنگفتن: علی جان! میخوایم بیایم دیدن فاطمه. مولا چقدر خجالت کشید..چطور با حضرت زهرا مطرحکنه. قاتلا اومدن دیدنش معطل شدند اما حضرت دست رد به سینه ی اونها نزد.امیرالمؤمنین اومد گفت:فاطمه جان !من خیلی معطلشونکردم اما از در این خونهکسی دست خالی نمیره..چیکار کنم؟ بی بی فرمود:اَلْبَیتُ بَیتُکَ وَ اَنَا اَمَتُکَ؛ خونه، خونهی توعه منم کنیز توأم علی ...*
از فضّةُ خذینی او، اینقدَر بدان
وضعی درست شد که به یک زن نیاز بود
بازوش سِرِّ قوّت بازوی مرتضی است
امّا غلاف در پی افشای راز بود
حَبلُ المَتین شده است ،گرفتارِ ریسمان
مضطر شده، همان که خودش چاره ساز بود
* یهودی پای این روضه مسلمان شد.تو کوچه وقتی دید علی رو دارن با این وضع می برن، چهل تا نانجیب دارن فاطمه اش رو می زنن، یک مرتبه گفت:" أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ.أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّه.."گفتن تو پیغمبر رو درک کردی ایمان نیاوردی ،گفت آری! ایمان نیاوردم اما بودم خیبر دیدم این آقا، درِ قلعهٔ خیبر رو که چهل نفرمی اومدن باز و بسته می کردن با یه دست کند.. روی دست گرفت سپاه اسلام از این در رد شد الان می بینم اون آقا رو دستهاش رو بستن جلو چشمش دارن ناموسش رو می زنن...*
دری که بوسه گه انبیاء عُظمی شد
چگونه بود که با ضربهٔ لگد وا شد؟
به جای دسته گل جای احترام وسلام
شرار قسمت آن خانهٔ مُعلّا شد
مقابلِ نفسِ بانوی عفیف علی
صدای عربدهٔ یک غریبه پیدا شد
آهای سینه زنان! فاطمه زمین افتاد
کمک دهید که در بینِ کوچه دعوا شد
*امام حسن اینقدر پای این روضه گریه کرده...*
امان زِ میخ که کج رفت، سمت پهلو رفت
امان زِ در که شکست و بلای زهرا شد.