نمایش جزئیات
سینه زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس حاج امیر کرمانشاهی
یه ماهه چشمام تره
این نفس آخره
خدا ازت نگذره
از دست خولی حتی
دست تو سنگین تره
خدا ازت نگذره
مثلِ پیرِزنها راه میرم،خمیده خمیده
سخته، واسم، دیگه،حرف زدن،بریده بریده
یه روز میبینمت سر پلِ صراط
من که ازت نمیگذرم
منوکتک زدی، جلو مخدَّرات
من که ازت نمیگذرم
یه جای سالمم توی تنم نذاشتی، خیرنبینی
حرمتِ بچه سید و نگه نداشتی، خیرنبینی
من که تو عمرم هیچوقت، بازار نرفته بودم
سرت رو نیزه غم داد
یزید بی مروت،نگفت که من یتیمم
تو بزم مِی دقم داد
تاچوبو برد بالا، هول شدم یهو آه کشیدم،
عمه، محکم، گرفت دستمو،دیگه من بریدم
سَر تو از توو تشت افتادروی زمین
رباب بغل گرفت تو رو
حرمله اومده و عمه بهش میگفت:
سمت عروس ما نرو