نمایش جزئیات

روضه و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ حاج محمود کریمی

روضه و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام  اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ حاج محمود کریمی

زندان گرفته حتی صدای مرد زندانبان گرفته 
زنجیر و پابند از استخوانهایش توان و جان گرفته

مثل مدینه مولای ما انگشت بر دندان گرفته 
هر تازیانه با کینه از پهلوی او تاوان گرفته 

از سفره او دشمن سه روزی هست آب و نان گرفته 
اما به جایش هر نیمه شب روی سرش  قرآن گرفته 

ذهنم دوباره حال و هوای روضه ای عطشان گرفته 
آتش کشیدن آتش بمیرم، معجر و دامان گرفته 

شام غریبان، گوشه به گوشه بارشِ باران گرفته 
عمامه ای را با خاکستری با شعله ای سوزان گرفته

نی غرق نور است انگار خولی نیزه ای تابان گرفته
بابا کجایی؟ با نامِ بابا یک سه ساله جان گرفته
 
*جان عالم فدای اون آقایی که ۱۴ سال از این زندان به اون زندان میبردنش. اما زندان آخری، زندانبانها کرامات و معجزات  میدیدن از آقا موسی ابن جعفر..زندانبان می اومد.می گفت بچه ام مریضه ته غذای آقا رو می برد بچه اش خوب میشد با آقا راه می اومد..
دیدن هر زندان میبرن زندانبان جذبِ آقا میشه... امان از یهود امان از کینه ی یهود... این زندان آخری زندانبان یه یهودی بی ادبه کینه توزه، نامرده، بی رحمه، بی حیا بود..
زندانهای امام در داشت در رو باز میکردند و قفل می کردند. اما این زندانِ آخری سیاهچال بود .یه چاهِ عمیق، که انتهای این چاه یه اتاقکی کوچیک و تاریک و نمور بود غذا را با طناب پایین میدادند...غریب آقا....*