نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده ویژه شب جمعه به نفس کربلایی حسین عینی فرد

روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده ویژه شب جمعه به نفس کربلایی حسین عینی فرد

من از لگد بدم میاد
از حرف بد بدم میاد
از اونکه هی تو صورتم
سیلی میزد بدم میاد

من از طناب بدم میاد
از اضطراب بدم میاد
از اونی که نداد بهم
یه ذره آب بدم میاد

از خیزرون بدم میاد
از ساربون بدم میاد
از اونکه ما رو با چشاش
میداد نشون بدم میاد

من از غذا بدم میاد
از دشمنا بدم میاد
از این روزا که میگذره
هی بی بابا بدم میاد

از آبله بدم میاد
از حرمله بدم میاد
از قاتل بابام حسین، 
که سنگ دله بدم میاد

*یه شب بی بی رقیه خوابش برد موند وسط بیابون نصفه شب هرکی باشه میترسه ..رقیه که سه سالشه..وسط بیابون هی ناله می زد یا جداه..بابا! عمه زینب! هرکاری کردن این نیزه تکون‌ نخورد ..دیدن چشمِ پر از خون باباش به مسیر نگاه می کنه..گفتن واویلا!
یه بچه تو راه مونده.بی بی رقیه منتظره باباش بیاد با ناز بغلش بگیره..اما کی رفت دنبالش..اون زجر حروم زاده رو فرستادن دنبالش..که قلبش از سنگ بود...گفت: هممون رو‌ آوراه کردی کجا بودی؟ موی دختر بچه رو گرفت کشون‌ کشون برد..*
 
هی گفتم بهش میام میام‌ میام
موهامو نکش میام‌ میام میام

از مردِ مست بدم میاد
از زجرِ پست بدم میاد
از اونی که سیلی زد و..
دستام و بست بدم میاد

از میخونه بدم میاد
از ویرونه بدم میاد
از اونکه با خندش مارو
میسوزونه بدم میاد

از جیغ و داد بدم میاد
از زخم حاد بدم میاد
 از اون که عمه مو میزد
خیلی زیاد بدم میاد

من از شرور بدم میاد
از حرف زور بدم میاد
از اونکه برد سر تو رو.. 
توی تنور، بدم میاد

از جام می بدم میاد
از طبل و نی بدم میاد
از اونکه رأس بابامو
زد روی نی بدم میاد

 من از سبو بدم میاد
از سُرخْ مو بدم میاد
از اونکه زَد ما رو پیشه
سر عمو، بدم میاد

من از شراب بدم میاد
از تب و تاب بدم میاد
از اونی که سر تو رو..
کرده خضاب بدم میاد

*من از دختر یزید بدم‌میاد، من سیاه پوشیده بودم اون قرمز ...*