نمایش جزئیات

مناجات وتوسل به حضرت صاحب الزمان روحی له الفدا اجرا شده ۱۴۰۳ به نفسِ حاج مهدی سلحشور

مناجات وتوسل به حضرت صاحب الزمان روحی له الفدا اجرا شده ۱۴۰۳ به نفسِ حاج مهدی سلحشور

امید قلب خسته ؛ در این شب سیاهی
در راه مانده‌ ای را دریاب با نگاهی

دیگر بیا که بی‌ تو از دست رفته‌ ام من
ای وای از تباهی ای وای از تباهی

افتاده بودم از پا در جاده‌ ی غم اما
دادم به خود تسلا دیگر نمانده راهی

در سایه‌ سار لطفت جایی برای ما هست ؟
با دل چه کرده بی‌ تو شب‌ های بی‌ پناهی

برگرد ای انیسِ شب گریه‌ ی مدینه
عمری‌ ست مانده آقا بر راه تو نگاهی

ای التیام سیلی ، با چشم‌ های نیلی
مادر تو را صدا زد هر شام و صبحگاهی

یک گوشواره گم شد در بین کوچه و رفت
یک گوشواره از دست در غارتِ سپاهی

انگشتری به دست تو دوخته دمادم
چشمان حسرتش را از بین قتلگاهی

*این عقده زینب رو‌ رها نمی کرد می گفت حسین! پسر مادری که شب عروسیش پیراهنش رو‌ بخشید..نانجیب! اگه گفته بودی خودِ حسین پیراهنش رو‌ میداد..‌‌اما اومدم دیدم داداشم عریان روی زمین افتاده..یه پیراهن کهنه رو هم براش نذاشتن....حسین پسر اون آقایی که تو‌ نماز انگشترش رو به فقیر داد اگه گفته بودی خودش انگشتر و داده بود...اما اومدم‌ دیدم انگشت برادرم بریده شده....حسین.....*

شاعر : یوسف رحیمی