نمایش جزئیات
روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام یونس سمیعی
"یا اَبا عَبدِاللّهِ یا جَعفَرَبنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الصّادِق یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه"
غروب سرخ نگاهش به رنگ ماتم بود
غریب شهر خودش نه غریب عالم بود
چقدَر روضه ی کرب و بلا به پا میداشت
به روی سر در خانه همیشه پرچم بود
اگر چه زخم جگر تازه مي شد اما باز
براي داغ دلش روضه مثل مرهم بود
هميشه در وسط كوچهٔ بني هاشم
پر از تلاطم اشكِ مصيبت و غم بود
شبي كه در تبِ آتش بهشت او مي سوخت
شكسته قامت و آشفته حال و درهم بود
*کدوم شب؟همون شبی که مفضل بن عمر میگه منصور دوانیقی برا فرماندار مکه و مدینه نامه نوشت. خانه ی جعفربن محمد رو به آتش بکشید، یه وقت دیدن دارن هیزم میارن درِ خانه ی امام صادق، فالقی النار فی الدار ابی عبدالله ، این خونه رو به آتش کشیدن، بچه هاگریه کنان فرار میکردن ،اما راوی میگه دیدم امام صادق در میان آتش داره قدم برمیداره میفرماد: حضرت شروع کرد نام اجداد طاهریشون رو بردن، من پسر همون آقایی هستم که آتش نمرود براش گلستان شد، من پسر ابراهیم خلیلم ...*
*اما آی اهل روضه، میخوام بگم هر جوری بود اما آتش مهار شد الحمدلله به کسی صدمه ای نرسید.. اما من یه خونه ای رو سراغ دارم تو مدینه، یه وقت هیزم درب خانه ی فاطمه آوردن صدا شون بلند شد ما اومدیم خونه رو با اهلش به آتش بکشیم. اما تا در خانه آتش گرفت یه وقت صدای ناله ی مادری بین در و دیوار...هی صدا میزد.. باباجان! بیا ببین با دخترت چه کردن...اینجا بود بی بی دو عالم فرمود: فضه بیا بخدا محسنمو کشتن...*
آتش به جان گلشن طاها فتاده است
کوثر میان شعله ی اتش فتاده است
فضه برس به داد که مادر ز دست رفت
جای درنگنیست همینجا فتاده است
*اگه دلت مدینه ای شد و حال دلت عوضشد دستای گداییتو بالا ..."اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعافِیَةَ وَ النَّصْرَ وَ اجْعَلْنا مِنْ خَیْرِ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ و ..."