نمایش جزئیات
متن روضه ویژه سانحه هوایی و شهادت رئیس جمهور حضرت آیت الله رئیسی و هیئت همراه
به آسمان زد و چون نور بي نهايت شد
پرنده پر زد از اين خاكدان و راحت شد
كسي كه پاك و شهيدانه زندگي مي كرد
عجيب نيست اگر لايق شهادت شد
شهيد راهِ وطن گشت سيد ابراهيم
جهاد كرد و در آخر شهيد خدمت شد
غلام بارگه آستان قدس رضا
شب ولادت او راهي زيارت شد
شهادت آمد و گرفت دستش را
دعاي خادم خوانِ رضا اجابت شد
*شنيديد يكي از اولياي خدا فرموده بود: آيت الله رئيسي شب قدر با سوزِ دل و شفيع قرار دادن امام رضا شهادتش رو از خدا خواسته بود و اينجوري خادمِ امام هشتم، رئيس جمهور هشتم در شب ولادت امام هشتم آسماني شد، آري هر كسي فاطمي و زينبي باشه مثل حاج قاسم در ايام ولادت حضرت زينب و ايام فاطميه به شهادت ميرسه و هر كي امام رضايي باشه روز ميلاد امام رضا خبر شهادتش ميرسه، اما خود آيت الله رئيسي از زبان امام رضا عليه السلام اينجوري روضه مي خوندن:" "يَا ابْنَ شَبِيبٍ: إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِي" هر وقت خواستيد اشك بريزيد و گريه كنيد براي هر مصيبتي برا جد مظلوم ما حسين گريه كنيد، لذا ما هم عرضه بداريم، يا امام رضا! هيچ مصيبتي مانند مصيبت جد شما ابي عبدالله نخواهد بود، وقتي خبر اون سانحه ي هوايي براي آيت الله رئيسي و همراهانشون رو مردم شنيدن، عده ي زيادي براي كمك عازم شدند و كمتر از يك شبانه روز جنازه ها رو پيدا كردند و با احترام براي تشييعِ با شكوه انتقال دادن اما " لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله" حضرت زينب سلام الله عليها ميگه: ديدم رنگ صورت امام سجاد متغير شده، سئوال كردم: پسر برادرم! چي شده عمه جان! فرمود:عمه جان! نگاه كن ببين دارن اجساد لشكر خودشون رو دفن ميكنند اما بدن بابام روي خاك ها داغ كربلا مونده، "بِلا غُسلٍ وَلا کفَن" اي حسين!...*
کفنی داشت زخاک و کفنی داشت زخون
تا نگویند حسین بن علی بی کفن است
* يا امام سجاد! اي كاش فقط غصه، غصه ي غسل و كفن بود، اما اوني كه صداي مادرش زهرا رو تا قيامت به ناله بلند كرده اينه: يه وقت ديدن: "اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَتَنَقَّبَتْ لِقِتالِک" اسباشون رو نعل تازه زدن و بر بدنِ نازنين پسرِش تاختند...*
استخوانی اگر از سینۀ او ماند بجا
آن هم از ضرب سُمّ اسب، شکن در شکن است
* همه شما ديديد بدن هاي شهداي سانحه ي هوايي رو چون بعضي از بدن ها متلاشي شده بود، جوري كفن كرده بودن تا خانواده ي شهدا اون وضعيت رو نبينن، مخصوصا اون شهدايي كه دختر دارن بابارو اينجوري نبينن، اما همينجوري هم كه مي بينن بال و پر و ميزنن، بي طاقت ميشن اما من ميخوام بگم: يه شبي تو خرابه ي شام هم يه دختر سه ساله بهانه ي بابا گرفت، آروم هم نميشد، به جاي اينكه ناز اين بچه رو بخرن، لاقل يه جوري سر باباش رو توي پارچه اي بذارن تا اين بچه كمتر اذيت بشه، يه وقت وارد خرابه شدن، گفتن بابات رو ميخواي بيا اينم سَرِ بابات، سَر باباش رو انداختن جلوش، ناله بزن: حسين...
رسمه به وَالله تو ماها ناز یتیمو میکِشَن
یتیم که بی تابی کنه براش عروسک میخرن
اما بگم ز شامیا، اگه یتیم گریه کنه سر بابا شو می برن
عرضم تمام ان شاءالله وعده ي من و شما كربلا، ديديد وقتي پدر شهيد آيت الله آل هاشم اومد كنار عكس فرزند شهيدش چه جوري اشك ميريخت، چه جوري ناله ميزد، اما دلا بسوزه برا اون آقايي كه رسيد بالا سَرِ اِرباً اِرباي علي اكبرش، ابي عبدالله از بالاي ذوالجناح، ننوشتن پايين اومد، نوشتن:" سَقَطَ عَنِ الفَرَس " از ذوالجناح افتاد زمين، تصور كن يه آقايي رو دوتا زانوهاش داره راه ميره، اولين بار بود صداي گريه ابي عبدالله اينجور بلند شد" صاحَ الإِمام سَبعَ مَرّات: وَلَدي!..." يعني داد ميزد:پسرم! تا صدايِ حسين بلند شد، عُمرسعد گفت: اين صدايِ حسينِ، الان لشكر بهم ميريزه، چيكار كنيم؟ همه رو جمع كردن دورِ حسين، شروع كردن كف زدن، هلهله كردن، واي.... داشتن ميخنديدن به اربابِ ما، حسين....*
پاشو عصايِ دستِ بابا
پاشو عليِ اِرباً اِربا
تنت چه درهمه واويلا
* "اِرباً اِربا" فقط برا علي اكبر اومده، "اِرباً اِربا" تفسير داره، يعني نانجيبا عجله داشتن، وقت نداشتن، يه جوري زدن بدن پاشيد، اما برا حسين وقت داشتن، سه ساعت توي گودال، اي حسين...*