نمایش جزئیات

روضه و توسل به امام رضا علیه السلام ویژهٔ ایام زیارت مخصوص اجرا شده به نفسِ استاد میر باقری

روضه و توسل به امام رضا علیه السلام ویژهٔ ایام زیارت مخصوص اجرا شده به نفسِ استاد میر باقری

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

"اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِصَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ"

آمدم ای شاه پناهم بده 
خطِ اَمانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجأ درماندگان
دور مران از دَرو راهم بده

*نگا به بدی من نکن علی ابن موسی رضا
شما کریمید با کرمتون با گنهکاری مثل من برخورد کنید..*

لایق وصل تو که من نیستم
اِذن به یک لحظه نگاهم بده

"السَّلَامُ عَلَى مَنْ أَمَرَ أَوْلَادَهُ وَ عِيَالَهُ بِالنِّيَاحَةِ عَلَيْهِ قَبْلَ وُصُولِ الْقَتْلِ إِلَيْه.."

*شنیده‌اید جد اطهرِش امام حسین روز عاشورا هر وقت عزیزانش بلند گریه کردن فرمود:عزیزانم تا من زنده‌ام اینجور گریه نکنید.جناب علی‌اکبر سلام‌الله‌علیه رو فرستاد فرمود: به اهل حرم بگو امام حسین فرمودن بلند گریه نکنید.دشمن منو ملامت می‌کنه..وقتی تنها شده بود اومد توو میدان ایستاد: "هل من ناصر ینصرنی"صدای گریه از خیمه‌هاش بلند شدخودشو نزدیک کرد عزیزانم: مگه نگفته بودم بلند گریه نکنید.لحظه‌ی وداع، دخترشو توو دامن نشاند، شروع کرد گریه کردن..بابا! دست نوازش به سر من بکش.فرمود: دخترم تا من زنده‌ ام اینجور گریه نکن..*

*ولی امام رضا قبل از اینکه حرکت کنه وداع سنگینی داشت.همه‌ی اهل بیت و اقوام رو جمع کرد.راحت باشید خوب برام گریه کنید.گفتن آقا گریه پیشِ روی مسافر میمنت ندارد.فرمود: آری مسافری که امید برگشت داشته باشد.من دیگه به اهل بیتم رجوع نمی‌کنم به مدینه برنمی‌گردم. لذا این وداع برا عزیزانش خیلی وداع سنگینی بودغوغایی توو دلشون بپا شده بود..همینطورم شد دیگه نتونستن امام رضا رو ببینن..فاطمه‌ی معصومه سرِ شما سلامت باد..حرکت کرد، ولی نشد به دیدار برادرش برسه..*

*اباصلت میگه از خانه‌ی مامون بیرون آمد
دیدم عبا به سر کشیده توو فاصله‌ی خانه‌ی مأمون تا منزل هی روو زمین می‌نشیند برمی‌خیزد.حال حضرت خیلی سنگینه.نمی‌دونم این زهر به سرعت چه کرد با امام رضا..؟!وارد خانه شد.فرمود: درِ خانه را ببند..کسی بر من وارد نشه..تعبیر مقاتل اینه رفت توو حجره درِ حُجره رو بست.فرش حجره رو جمع کرد" يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِيمِ"مثل مارگزیده به خودش می‌پیچید..درسته در غربت بود عزیزانش نبودند مسموم بود تنها بود مظلوم بود.ولی امام جواد تشریف آورد سرِ بابا رو به دامن گرفت..*

*ولی در کربلا به عکس شد...دیدن "وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ"هی صدا می‌زند ولدی علی.. ولدی علی.." لقد اِسْتَرَحَتَ مِن هَمِّ الدّنيا و غَمِّها وبَقِىَ ابُوكَ وحيداً فريداً.."*