نمایش جزئیات
مران ساربان، کاروان عزا را
مران ساربان، کاروان عزا را (2) ببین غرق خون، جسم خون خدا را
بـــــــــــــــده مهلتی تا که گریه کنم حســــین من، ای عزیز دلِ من (2)
سَرش را مـــــزن، روی نیزۀ کینه نما شــــرمی از، روی زردِ سکینه
ببینم یتیمــــــــــــــــــانِ خود خجلم حسیــــــــــــن من، ای عزیز دل من