نمایش جزئیات

سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفسِ کربلایی نریمان پناهی

سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا  علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفسِ کربلایی نریمان پناهی

شب جمعه بود مادرم میگفت
این نوحه رو بدید مُقبِل

بنویسه بی حیا قاتل
افتاده شاه در مشکل

عذاب میدن؛ 
حتی به مرکب هاشون آب میدن

سرت جنگه؛ 
تشنه سر میبُردن که وقت تنگه

شب جمعه بود مادرم میگفت
این روضه رو بدید رَیّان

بِگِه از تنِ به خون غلطان
عطشان بدتره یا عریان

چه نامردن؛ 
سخته آب از دشمن طلب کردن

جواب سنگه؛
تشنه سر میبُردن که وقت تنگه

شب جمعه بود مادرم میگفت
سهم مُحتَشَم رو هم بردار

بگه از تنی که شد نیزار
نیزه بدتره یا مسمار

زمین خورده؛
پیرهنت زیر نیزه چین خورده

پر از چنگه؛
 تشنه سر میبُردن که وقت تنگه

بین قتلگاه به پَرِت میزد
با تَهِ خنجر به پیکرت میزد

تو رو پیش چشم مادرت میزد
طعنه به اَشکای خواهرت میزد

تو بی تابو؛
پیش چشمت رو زمین میریخت آبو

همه دیدن؛ 
به لب تشنه ی تو میخندیدن

چه بدحالی؛
بمیرم که غرق خون تو گودالی

شدم مضطر؛
برا غارتت هجوم آورد لشکر

بین قتلگاه غرورت شکست
پیش چشم زینب رو تنت نشست

با یه نیزه راه نفست رو بست
خواهرت میزد دست روی دست

عمیق زدن؛
زن و بچت توی خیمه جیغ زدن

جفا کردن؛
زنده زنده سرتو جدا کردن

کجا بردن؛
سرتو به روی نیزه ها بردن

دلم پر غم؛
زینبِ تو موند و خِیل نامحرم

«حسین آقام آقام آقام 
آقام آقام آقام حسین»

بین قتلگاه شدی زیر و رو
وصیت کردی با خِس خِسِ گلو

پنجه تو موهات زد شمرِ بی وضو
بدنت سرتا سر زخمه مو به مو

عمود افتاد؛
خیمه هات بین آتیش و دود افتاد

چیکار کردن؛
زن و بچه ها همه فرار کردن

کم آوردن؛ 
چند تا بچه زیر دست و پا مُردن

دلم شد ریش؛
دامن دخترکی گرفت آتیش

«حسین آقام آقام آقام 
آقام آقام آقام حسین»