نمایش جزئیات
روضه و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شب دوم محرم۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی
کمکم صدای قافله دارد میاید
از این طرف هم هلهله دارد میاید
آقا سنان بهر صله دارد میاید
آه ای ربابه حرمله دارد میاید
خیری ندیدی ای رباب از زندگانی
شیرش بده این بچه را تا میتوانی
اینجا جوانان پاسبان زینب هستند
خیلی بنی هاشم میان زینب هستند
اینها مراقبهای جان زینب هستند
عباس و اکبر محرمان زینب هستند
وای از غروب کربلا و عمه زینب
شلاق شمر بیحیا و عمه زینب
من را برم گردان عزیزم جان مادر
بوی جدایی میدهد اینجا برادر
ای زینت دوش نبی جان پیمبر
پس لااقل انگشترت را در بیاور
چشمش گرفته ساربان انگشترت را
حتی النگو و طلای دخترت را
میترسم اینکه پیش من از پا بیوفتی
با زور تیغ و سنگ و نیزهها بیوفتی
تشنه کنار موج این دریا بیوفتی
یا گوشهی گودال این صحرا بیوفتی
دیدم خودم که کربلا گودال دارد
اینجا که آوردی مرا گودال دارد
طفل سه ساله جا در این صحرا ندارد
باور بکن که طاقت گرما ندارد
یا طاقت آزار اینها را ندارد
طفل یتیمی که اگر بابا ندارد
باشد اگر آن دخترک یک نازدانه
اصلا نباید زد به رویش تازیانه
شاعر: حامد جولازاده
روایت میگه ابی عبدالله همچین که رسید کربلا، اول خودش روضه خوند."فَجَمَعَ الْحُسَيْنُ عليه السّلام وُلْدَهُ وَ إِخْوَتَهُ وَ أَهْلَ بَيْتِهِ"، همه رو جمع کرد دور خودش؛ بچههاش، اهل بیتش، برادراش "ثُمَّ نَظَرَ إِلَيْهِمْ" یه نگاهی بهشون کرد، یکی یکی قد و بالای همشون و نگاه کرد، آخ بابا دورت بگرده علیاصغر، بابا فدات شه رقیه جونم، عمو دورت بگرده قاسمم، عبداللهم، آی قربونش قد و بالات برم علیاکبرم "فَبَكَى سَاعَةً" فقط با همین نگاه ساعتها گریه کرد. "ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنَّا عِتْرَةُ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ" خدایا ما عترت نبی تو هستیم، "وَ قَدْ أُخْرِجْنَا وَ طُرِدْنَا وَ أُزْعِجْنَا عَنْ حَرَمِ جَدِّنَا" میبینی ما رو از حرم جدمون طردمون کردند، بیرونمون کردند. بعد شروع کرد روضه بخونه.
صدا زد:" أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ" بار بگشای اینجا کرب و بلاست."وَ هَاهُنَا وَ اللَّهِ مَسْفَكُ دِمَائِنَا" اینجا جایی که خون ما ریخته میشه،"وَ هَاهُنَا وَ اللَّه قُتِلَ رِجَالِنَا" اینجا جایی که مردای ما رو همشون و میکُشند."وَ هَاهُنَا وَ اللَّه ذُبِحَت اَطْفالِنا" یهو رباب بچه رو توو بغلش محکمتر گرفت. "وَ هَاهُنَا وَ اللَّه سَبیِ نسائنا" اینجا جایی که همهی زنای ما روبه اسارت میبرند...*
آشوبی توو دلم به پاست
گفتم که این زمین کجاست
تا گفتی اینجا کربلاست
دلتنگه مادر شدم برادر
کاش بود کنارمون و، آروم میشد دلِ من
توو این غریبی دیگه، تو هم نگو از رفتن
تو هم که بری چی واسهم میمونه
غیر از غم زمونه، غیر از دلی که خونه
میدونم بیتو میمیره دخترِ تو
از غصهی سرِ تو، از داغِ حنجر تو
غم داره اینجا بیامون
دور و بر زینب بمون
چرا شدی به سمت اون
گودال خیره، دلم میگیره
نگو که قتلگاهه، دق میکنم از این غم
آخه چه جور سرت رو توو دست شمر ببینم
بین خاک و خون افتاده پیکرِ تو
میبینه دختر تو، رو نی میره سر تو
زیر دست و پا تن برادرِ من
قرآن مادرِ من، پناه آخرِ من
برچسب ها
- سید رضا نریمانی
- نریمانی
- آموزش مداحی
- دانلود مداحی
- متن شعر
- شعر مداحی
- اشعار مذهبی
- شعر و روضه ورود به کربلا
- متن شعر شب دوم محرم
- شب دوم محرم
- ورودیه
- متن شعر برای روز دوم محرم
- متن شعر ورود کاروان امام حسین به کربلا
- ورود کاروان امام حسین به زمین کربلا
- متن روضه ورود کاروان امام حسین به کربلا
- متن ورود کاروان امام حسین به کربلا
- حاج سیدرضا نریمانی
- شب دوم محرم 1402
- محرم 1402 نریمانی