نمایش جزئیات

روضه و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده شبِ اول محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید امیر حسینی

روضه و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده شبِ اول محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید امیر حسینی

هنوز نرسیدن بودن کربلا دید دوتا سیاهی دارن میان.. قمر بنی هاشم جلو جلو رفت گفت: بله! گفتن برا آقا پیغام داریم حضرت عباس فرمود: به من بگید..گفتن باید به خود آقا بگیم...از آقا رخصت گرفت اومدن با آقاجان صحبت کردن. ابی عبدالله دید زن و بچه ها از رو‌ محملا میبینن..اینا صحبت می مردن آقا سرش هی می رفت پایین تر ...هی سرتکون میداد.بعد دیدن آقا آروم آروم اومد سمت محملها، سراغ محمل حمیده دختر مسلم..اومد گفت: عمو بیا بغلم پرید تو بغل عمو حیینش. آقا نشست رو زمین حمیده رو نشوند‌... هی می‌بوسه هی نوازش میکنه.. گفت عمو یه جوری نوازشم میکنی..  آقا مستقیمم بهش نگفت دلش نیومد.. گفت:"إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ" خدا صبرت بده عزیزم...آقای مایتیم نوازی رو اینجا به همهٔ عالم نشون داد..یاد داد.. چه یتیم نوازی برا دخترش کردن...!؟*

بابا نگفتی دختری داری 
چرا محل  نمیذاری 
شدم عجب گرفتاری

بابا بابا..یه قاصدک خبر آورد 
که تیری توی قلبت خورد 
همونجا دخترت هم مرد
 
یک لحظه یادم رفت اسم من رقیه است 
سیلی که خوردم عمه را هم تار دیدم