نمایش جزئیات

روضه و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم۱۴۰۲ به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی

روضه و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده  شبِ دوم محرم۱۴۰۲ به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی

از وقتی اومدیم ،شدم کلافه تر 
کاش ور میداشتی تو اشک اضافه تر
 
انشاءالله که کسی، سمت حرم نیاد 
انشاءالله هیچ موقع، روسری کم نیاد 

بیا بریم داداش، دیگه یواش يواش 
داره غروب میشه،نمیدونم چرا
این خاک رو میبینم،دلم آشوب میشه 

ببین چه جوری بدنم می لرزه،
ببین که از غصه دلم کبابه
پاشو بریم تا، آب تو خیمه داریم
 بریم تا بچهٔ ربابه خوابه 

*تا اومدن پیاده شدن نگاه خانم به یک جایی افتاد تا اونجا رو دید خوابی که تو بچگی دید..یادش افتاد، میگن از خواب پرید صورت خانم زینب تبخال زد.اینجا همونجاست من یادمه..*
  
یکم برام بگو از حالِ کربلا 
ریخته به هم منو گودال کربلا 

تو این سرازیری نرو که پیر میشم
نگو شهید میشی، نگو اسیر میشم 

دوری ازم نکن، به دوری تو من،عادت نمیکنم
حتی میون تشت، حتی رو نیزه هم ،ولت نمیکنم
 
بهم بگو که دور نمیشی از من 
یه نیزه هم بین من و تو دوره 

نگو شبی که معجرم میسوزه
سرت میون آتیشِ تنوره 

*با احترام پیاده شد همه بنی هاشمی ها حلقه زدن سایه ی عمه ما رو نباید کسی ببینه ..آره روز یازدهم شد! شد غروب روز یازدهم همه رو دونه دونه سوار کرد..موقع سوار کردن زین العابدین عمه ما بیچاره شد...هی سوار می کرد آقا از بالا میوفتاد مریض بود تب داشت...پاهای زین العابدین رو از زیر شتر بستن که دیگه از بالا نیفته.. دونه دونه رو سوار کرد موندن خودش و رباب ،رباب عروس مادرم سوار شو..نه عزیزم!من به حسینم قول دادم هوای همه رو زینبت داره ..رباب هم سوار کرد.. عمه ی سادات، عصمت الله یه نگاه کرد دید دورش نامحرمان منتظرند ببینن زینب چکار میکنه..رو کرد سمت علقمه چشت روشن اباالفضل.. مگه تو من و پیاده نکردی اینجا.. نگاه کن دوره ام کردن 

کجایی علمدارم؟
کجایی ابالفضلم؟

*راوی قسم میخوره میگه دیدم شتر زانو زد گردنش رو کج کرد عمه ما سوار شه..*

حسم اینه کربلا میخواد 
ازم این جلال و جبروت رو بگیره 
من چه خاکی به سرم کنم اگه
 نیزه گودی گلوت رو بگیره 

چشمهای خونَم و دیگه زار نکن 
بسه اینقدر من و بی قرار نکن
 
سخته شش تا برادر داشته باشی
شمر بگه چیکار بکن چیکار نکن 

تو کس و کار منی
شمر جلو دار شده 

«حسین ،حسین ...»

تا حالا از این خونواده زنی را نبردن اسارت 
الهی میمردم نمیدیدم اینقدر جسارت،واویلا 

به آتیش کشیدن حرم رو یا مظلوم
 نبودی شکستن سرم رو یا مظلوم 

ندیدی چشای ترم رو با غیرت 
شلوغی دور و برم رو یا مظلوم 

«حسین ،حسین،...»