نمایش جزئیات

سینه زنی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید مهدی میرداماد

سینه زنی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید مهدی میرداماد

بابا بابا بابا...

از سفر برگشتی
قربونت برم چرا تو تشت زر برگشتی
نامرتبم ببخش چه بی‌خبر برگشتی
بدنت رو جا گذاشتی با یه سر برگشتی

اگه دستامو گرفتم رو لب
آخه دندونی نمونده واسم
ندیده حتی عمو عباسم
بین ما دو تا بمونه لطفاً

یه دفعه اومدی و از ذوقم
کاشکی گوشواره ای بود مینداختم 
راستش اولش تو رو نشناختم
بین ما دو تا بمونه لطفاً

لباست پاره لباسم پاره
الان گوشواره ام کدوم بازاره
لبات پر خونه، لبام پر خونه
بیا برگردیم از این ویرونه

«أبَتاه یا حسین، یا حسین یا حسین »

منو بیشتر می زد 
زجرِ بی حیا منو با پشت خنجر می زد
تا می‌گفتم که یواش تر، منو بدتر می زد
با سرِ بریده ی تو به ما ها سر می زد

حال و روزم دیگه تعریفی نیست
کار من چیزی به جز هق هق نیست
دخترت رقیه ی سابق نیست
حق داری اگه منو نشناسی

بگو دستات چرا پس همرات نیست
بعدِ چند روزی منو ناز کنی
موهای سوخته امو تو باز کنی

یتیمی سخته یتیمی درده 
همش میگم کاش، قدیم برگرده
چقد حرفای نگفته دارم
نذاریم تنها دیگه یک بارم

«أبَتاه یا حسین، یا حسین یا حسین»