نمایش جزئیات

زمزمه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا طاهری

زمزمه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا طاهری

دارم من میام
با اشک چشام
عمو جون یه کم دیگه طاقت بیار

شدی بی پناه
توی قتلگاه
تو رو دوره کردن یه مشت نیزه دار

«عمو طاقت بیار ...»

یه نامرد شکست
نیزه شو تو تنت
یکی خیره مونده به پیراهنت

یکی فکر دزدیدن خاتمت
یکی هم داره میکشه جوشنت

«عمو کشتنت ...»

فدا غربتت
روی صورتت
بمیرم می بینم خون اصغرت

رو خاک میشینم دارم می بینم
مزاحم شده نیزه تو حنجرت

عمو جون پاشو دست من رو بگیر
دارن پشت و روت میکنن

پاشو که هنوز نقشه دارن برات
و گرِنه تنت میشه مثل حصیر

تو بارون تیر داره میشه دیر
عمو جان عمو جانم

*نمیدونم قطعا و یقینا فرصتی نشده که این بچه رو بعد از شهادت بخوان از بدن عمو جدا کنن، لذا وقتی نانجیبا ده اسب رو نعل تازه زدن، اینجا این بچه رو بدن عمو... حسین ...*

*دست گداییتو بالا ببر . رد شدم از گودال. یه گوشه ای از روضه ها رو برات گفتم. زنده بمونیم عاشورا سخته والله... *

اگر این است تاثیر شنیدن
شنیدن کی بُوَد مانند دیدن

*از بالا تل زینب همه رو دید... صدا زد
"صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماءِ هذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ مُنْقَطَعُ الاعْضاءِمَسْلُوبُ الْعِمامَةِ وَالرِّداءِ" *