نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج‌ محمود کریمی

روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج‌ محمود کریمی

عمو جان قلبم از مهر خداییِ تو آکنده شده
وقت یک حمله ی طوفانی کوبنده شده

میروم تا که ببینند حسن زنده شده
بنگر لشکر کوفه چه پراکنده شده

تیغ حیدر به کمر بسته عمو میتازم
دست و سر در وسط معرکه می اندازم

همه بیمارِ تو، من از همه بیمارترم
من از این لشکر بی ریشه جگردارترم

سیزده ساله ام و از همه سردارترم 
به کمند عشق تو گرفتارترم 

دست پرورده ی عباسِ علمدار منم
نوه ی صف شکن حیدر کرّار منم 

ای عمو! از حرم آهسته خودت را برسان
تا که پلکم نشده بسته خودت را برسان

میزنم ناله ی پیوسته خودت را برسان
بر سر پیکر این خسته خودت را برسان

شکرُ للّه بلاهای عظیمی دارم
حسنی زاده ام و خُلق کریمی دارم

قاسمت در وسط معرکه غوغا کرده
پدرم لب به تشکر ز گلش وا کرده

نیزه ای آمده در سینه ی من جا کرده
روح من عزم سفر جانب زهرا کرده

با تن غرق به خون باز رجز میخوانم 
میروم منتظر آمدنت می‌مانم

گفت قاسم بلند شو پسرم
روی پاهات بند شو پسرم

*مگه میشه یه کسی که همه استخوان هاش شکسته،فقط یه راه داره یه جسمی کشیده و یا پهن بشه اونم باید له بشه..*

شعله بر جان ما نکش اینقدر
به روی خاک پا نکش اینقدر

پسرم تو امانت حسنی
چه کنم تا که دست و پا نزنی

*تا عمو اومد به دادش برسه دور عمو درگیر شدن، حسین به این آقازاده نرسه، بچه زیر دست و پای مرکب ها موند...*

روی جسمت برو بیا شده است
استخوان های سینه ات وا شده است

شاهدِ دست و پا زدن شده ام
آه! شرمنده ی حسن شده ام

*به میدان که می رفت تا سرشانه ی عمو بود، عمو که از میدان میاوردش سرشو روی شونه گذاشت، اما پاش هم روی زمین کشیده میشد..*

قد کشیدی تو اینقدَر اینجا
در عبا جا نمی‌شوی حتی

راه رفتند بر حریم تنت
جای نعل است بر روی دهنت

* امانت امام حسنه جلو چشم امام حسین له کردن...*

اسب روی تنت شتاب گرفت
نعل از پیکرت گلاب گرفت

کینه ها نقشِ بر زمینت کرد
عقده های جمل چُنینت کرد

پهلویت در فشار بود شکست
سینه در اضطرار بود شکست

ز من بگوی به گلچین تلاش بیهوده کردی
گلی که آب نخورده دگر گلاب ندارد
 کربلا هم آکنده از بوی یاس شد

پهلویت در فشار بود شکست
سینه در اضطرار بود شکست

روضه ات امتداد تاریخ است
زخم نیزه مشابه میخ است

تا که پا پشت در گذاشت زدند
مادرم بار شیشه داشت زدند