نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم۱۴۰۲ به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی

روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم۱۴۰۲ به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی

شیری از بیشه روان جانب میدان شده بود 
به سوی معرکه میرفت و رجز خوان شده بود

کفنی را به تنش کرده عمو جان حرم 
میچکد از لب او نام  کریمان حرم 

از عبایی که به تن کرده زُهَل میریزد
زیر پایش زلبش شهد عسل میریزد 

گرهی کور زده طاق دو ابرویش را 
عمه اش شانه زده طُرّه ی گیسو یش را 

خوبی نسل علی ها به پسر داشتن است 
به هنر داشتن است و  به جگر داشتن است
 
این هم از نسل علی صف شکن خنّاس است 
خوبی این پسر این است که با عباس است
 
رفت میدان و رجز خواند و تماشایی شد 
ضربه هایش به سر ودست چه مولایی شد 

تیر دورِ سر او چرخ زد و جولان کرد 
پدری را ز غم مرگ پسر گریان کرد 

پسرِ دوم ازرَق که به میدان تن داد 
همه دیدند چگونه  سرش از تن افتاد
 
یک نفر گفت که این ضربه ی حیدر باشد 
یک نفر گفت که عباسِ دلاور باشد 

دیگری گفت  که این مرد غیورِ جمل است 
دیگری گفت که این لشگر ما را اجل است 

دیگری گفت به والله حس آمده است 
زرهی نیست کفن کرده به تن آمده‌ است 

ناگهان بند نقاب از قد رعنا که گرفت 
دشت را در نظرِ غیرت زهرا که گرفت 

رو زد با رجزی گفت: أنا ابن الحسنم 
 من اویس قَرنم شهر مدینه وطنم 

پسر فاطمه عم من و مولای من است 
پدرم نیست ولی اوست که بابای من است

*به خیمه ی عمه ام میخواهید چپ نگاه کنید، کور خوندید ..*

من به ناموس خدا چون پدرم حساسم 
غیرتُ اللهم  و بر اهل حرم حساسم
 
میزنم گردنتان را به دمِ  شمشیرم 
انتقام علی و فاطمه را میگیرم 

در همین فاصله گفتند که نیرنگ زنیم 
این هم از نسل کریم است به او سنگ  زنیم 

آنقدر سنگ به او خورد که از زین افتاد 
در حرم مادرش از ماتم قاسم، جان داد

*سی و پنج نفر رو به درک واصل کرده. ابی مخنف نوشته هفتاد نفر رو به درک واصل کرده..یکی گفت چیکار میکنی یکی کی همهمون رو میکشه..نمیشناسی اینارو؟اینا خون علی تو رگاشونه..*

*ازرق شامی که جنگش با صدها  نفر مرد جنگی برابری می کرد پسراش رو فرستاده قاسم یکی یکی پسراش رو‌کشته...اومد گفت : تو چطور بچه های من و کشتی؟ بوه های من و میکشی..قاسم گفت: آره، توأم‌ می کشم. کسی چپ نگاه کنه به خیمه ها دمار از روزگارش در میارم...  

مسخره اش گفت: تو چه مرد جنگی هستی که هنوز بند چکمه یا نعلینت رو نبستی ،تا خم شدبند چکمه رو نگاه کنه با یه ضربه بدرک واصلش کرد ..
عباس  قمر بنی هاشم داره رزم شاگردش رو نگاه میکنه با الله اکبر هاش به خیمه هام خبر میده ...
صدا زد.." الله اکبر لا حول ولا قوه الا بالله"چی کار کردی قاسم گل کاشتی..

دوره اش کردن کوفیا معروفن سنگ زنهای قهاری ان.. جناب عابس و سه نفر رو بد سنگ زدن تو کربلا. یکی عابس یکی قاسم ابن الحسنه یکیم خود ابی عبدالله است..منتها ابی عبدالله رو از نزدیک میزدن.یکی از این سنگها خورد به پیشانی ارباب لباس عربی رو آورد بالا خون از روی صورتش پاک کنه ...آی حرمله آتیش بگیری قلب ابی عبدالله را نشانه رفت.

روضه اش بمونه برا شب عاشورا فقط همین رو بگم از جلو نتونست تیر رو در بیاره.. آقای غریبمون دست برد از پشت سر تیر رو درآورد.. مثل ناودان خون از قلب مبارک بیرون می ریخت...*