نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج‌ محمود کریمی

روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج‌ محمود کریمی

راه فرات رومون بسته
درهای آسمون بسته
ای طفلک زبون بسته

بابات میاد، میبَرَدِت امون بده
داری میری، غیرتتو نشون بده
لبای خشکت شمشیر تیزته
شمشیرو رو به حرمله تکون بده

*"اَما تَرَون، کیف یَتَلَظّی عَطَشی"
 عزیز دل مادر..*

میدونم خیلی مَردی، میدونم برمی‌گردی
تا برگردی از میدون، عزیزم پیرم کردی

چشمای علقمه بسته
زخم دل همه بازه
آغوش فاطمه بازه

خدا میاد دعاتو مستجاب کنه
زهرا میاد تا لبتو سیراب کنه
از اون طرف حرمله رو صدا زدن
اونم میاد که خونه امو خراب کنه

میدونی خیلی خسته ام
ببین میلرزه دستم

*مادر اگه شیر هم نداشته باشه، بچه با مکیدن آرام میشه، اما این مادر آب هم نخورده، روزای بعد یه بار نیمه شب رباب شروع کرد گریه کردن، یه گریه ی جانسوزی سر داد، همه دست و پاشونو گم کردن، داره خواب میبینه، آب به صورتش زدن، به هوش اومد، آخه اون روز بعد از ظهر اینقده این بچه به سینه ی مادر چنگ زد، سینه ی مادر زخم شد... از خواب که پرید حالش بد بود ناله میزد هی دستشو تکون میداد. خانم زینب گفت: عزیزم چی شده؟ به خودش اومد گفت خانم جان، یه دو سه روزه آب خوردم سینه ام پر شیر شده، خواب دیدم علی اصغرمو دارم شیر میدم...*

بس کن رباب گهواره نیست
دست خودت را تکان مده

میدونی خیلی خسته ام
ببین میلرزه دستم
دخیل اشکامو به
پر قنداقِت بستم

رفتی با صورت ماهِت
سوی سِیر اِلَی اللّهِت
دستِ خدا به همراهِت

کاش لااقل یکی تنت رو خاک کنه
کاشکی یکی خون موهاتو پاک کنه

نیزه برا سرت آورده حرمله
میخواد باهاش قافله رو هلاک کنه

سرت از نِی می افته
بمیرم هی می افته

*تقریبا دو وجب سرنیزه است
 سر شیش ماهه چقدره...؟*

همش خیره به نیزه ام
میدونم کِی می افته