نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه

روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه

*امشب شب جووناست، شب جوون آقا اباعبدالله، علیِ اکبره، به یاد اون پدر مادرای شهدایی که بچه هاشونو راهی کردن رفتن دیگه برنگشتن، یا اباعبدالله، رحمت خدا به زائر حسین، رحمت خدا به گریه کن حسین، رحمت خدا بر اون مردایی که برا حسینِ فاطمه زنونه گریه میکنن، 
آخ چی گذشت به حسین، وقتی دید علی اکبر رو زمین افتاده...

شرافت، ماتِ تشریفات والای علی اکبر
اصالت، وصفی از اوصاف علی اکبر

معادِ پیچشِ زلفش، نماد محشر کبری
قیامت جلوه ای از قد و بالای علی ا‌کبر

تجلی های پیغمبر در این آیینه بی وقفه
حرم را می‌کند محو تماشای علی اکبر

جمالش شرح والشمس است
و والفجر است و والطارق 
بخوان آیات مصحف را ز سیمای علی اکبر

شُکوهش را نظر کن حیدر است انگار پا تا سر
جلال فاطمه دارد سراپای علی اکبر

نظرگاهِ بلندش چِشم های پاک عباس است
بصیرت را ببین در چَشم بینای علی اکبر

دهان بُگشود بر تبیین، جهاد اینگونه می‌باید 
بیان کرده ست حق را، نُطق گویای علی اکبر

چه پیوندی سرشته در ازل با دست ثارُالله
گِلِ پاک شهیدان با سجایای علی اکبر

*هر وقت دلشون برا پیغمبر تنگ میشد، نگاه به صورت علی میکردن..*

هماوردی ندارد شیر حق در جنگ رو در رو
هزار الله اکبر کیست همتای علی اکبر

به یک جولانِ چَشمش قلب اردوگاه دشمن ریخت
چه غوغایی به پا کرده هیاهوی علی اکبر

چه استقبال پر شوری به همراه رسولُ الله
خدا کرده بهشتش را مهیای علی اکبر

اگر چه حاصل عمر حسین از دست رفت اما
به رسم صبر تاب آورد تا پای علی اکبر

غم فرزند سنگین است تا میشد تحمل کرد
ولی آخر به خاک افتاد بابای علی اکبر

به خاک افتاد طوری که همه گفتند دق کرده
به خاک افتاد بین اِرباً اِربای علی اکبر 

حسین افتاد از پا موقعی که دید افتاده 
شکافی بین ابروهای زیبای علی اکبر

مسیحا آفرین آهی کشید و از نفس افتاد
خدایا !کاش امکان داشت اِحیای علی اکبر

علی را تکه تکه از تمام دشت آوردند
خدا را شکر کامل گشت اعضای علی اکبر

تنش را در عبا چیدند پیش چشم بابایش
عمو عباس با دیگر عمو های علی اکبر

کُنون در بین دارُالحرب دور عمه ی سادات
بنی هاشم همه جَمعند منهای علی اکبر

 *هر کی رو زمین افتاد ابی عبدالله اومد بالای سرش، آخ خودش تنهایی همه رو آورد تو خیمه ی دارُالحرب، اما با بدن علی چه کردن، ابی عبدالله یه نفرو صدا نزد، صدا زد جوونای هاشمی بیاین، علی رو به سمت خیمه ها ببرید، هر جا هستی فریاد بزن یا حسین...*