نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج‌ محمود کریمی

روضه و توسل به  حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج‌ محمود کریمی

اکبر علی اکبر خَلقاً و خُلقاً مثل پیغمبر، علی اکبر
پس می‌شود نازل بعد از رسول الله قرآن بر علی اکبر 

مثل علی در جنگ بوده 
برابر با دو صد لشکر علی اکبر
ساقی عمو باشدپس می‌شود 
در کربلا ساغر علی اکبر

آغوش ارباب است مثل صدف
 پس می‌شود گوهر علی اکبر
آه! از زمانی که جسمش شده
چندین علی اصغر، علی اکبر

والا علی اکبر
کرده میانِ معرکه غوغا علی اکبر
لشکر هراسان شد
میزد قدم با قامت رعنا علی اکبر

وقت رجزخوانی گفتند
حیدر رفته منبر یا علی اکبر؟
آغوش بابایش ساحل که باشد 
می‌شود دریا علی اکبر

تا نیزه ای آمد..
پهلو گرفت افتاد از بالا علی اکبر
شد اِرباً اِربا پس..
افتاد در سرتاسر صحرا علی اکبر

افتاد علی اکبر
 بر روی زانوی پدر جان داد علی اکبر
ارباب می‌گوید
بعد از تو اُف بر کار این دنیا علی اکبر

من بی تو میمیرم
شد قاتلم این داغ دشمن شاد علی اکبر
مَمسوسِ فی اللّهی 
ای در فنون دلبری استاد علی اکبر

دستان گلچینی..
چیده تو را ای شاخه ی شمشاد علی اکبر
هرگز نخواهم برد
تا زنده ام داغ تو را از یاد علی اکبر

بارانِ علی اکبر..
 بر تشنگان دریای بی پایان علی اکبر
جان می‌گرفت ارباب
وقتی به او می‌گفت بابا جان علی اکبر

*عنان اسب علی اکبر رو یه نانجیبی گرفت، دیگه اسب نمیدید، اسب نمی‌دید علی اکبر هم نمیدید، همینطوری اسبو برد انتهای لشک، چرا اونجا؟ یه جایی بردن که دست عموش بهش نرسه، از دسترس عباس دورش کردن...*

پاشیده شد از هم
چون دانه ی تسبیح در میدان علی اکبر
آنقدر از او کم شد
تا اینکه شد در یک عبا پنهان علی اکبر

غیر از هزار اکبر
بعد از اذان باقی نماند از آن علی اکبر
آرام خوابیده 
در پیش چشم عمه ها بی جان علی اکبر