نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه

روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه

از همه پهلوون تره عموم ابالفضل 
برا بابام یه لشکره عموم ابالفضل 

رفته بودش با آب بیاد به خیمه با شتاب بیاد
تو راه چی اومد به سرش، عموم اباالفضل 

چی بگم آخه با نامردی زدنش
سپرِ مشکِ آبه آخر بدنش

نیزه زار آمده ام یا تو پر از نیزه شدی
شنیدم از غم قلبش آکنده شده
شنیدم خیلی خیلی شرمنده شده

از وقتی که رفته آروم، نبوده خیمه
افتاده دیگه رو زمین عمود خیمه

دیگه تموم شد همه چی، من بگم از علقمه چی
کاش نبینه تو آتیش و تو دوده خیمه

نبینه از زخمای بیگانه پُرم
نبینه وقتی دارم سیلی میخورم

نبینه نامحرم ها رو تو حرمش
توی دست دشمن افتاده عَلَمِش

شاعر:محمد رسولی

 

*یکی از علما می‌فرمود: میدونی اباالفضل هم که تو گودی افتاده بود به دو دلیل گفت حسین جان منو سمت خیمه ها نبر.. یکی اینکه از روی سکینه خجالت میکشم. دوم اینکه آقا وقتی منو بخوای بیرون بیاری میفهمن علمدارت زمین افتاده، میترسم به خیمه ها حمله کنن...
ابی عبدالله دید آروم آروم داره گریه میکنه.. گفت: اباالفضلم عزیز دلم پاشو.. گفت: آقا گریه ام برای خودم نیست من که غلام شمام شما سرِ منو به دامن گرفتی ساعتی دیگه تو گودال کسی نیست سر شما رو به دامن بگیره...

حالا میخوام بگم یا اباالفضل سر حسینو به دامن نگرفتن دست به دست گردوندن نیزه به نیزه گردوندن، گاهی این سر می افتاد، تو تنور بردن، عاقبت تو خرابه بردن....حسین......