نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ دهم محرم۱۴۰۲ به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی

روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا  علیه السلام اجرا شده شبِ دهم محرم۱۴۰۲ به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی

پیش تو دست و پا زدن برای من سخته 
رو خاک میوفتی جلوی چشای من سخته 

تو خیمه ها بمون نیا، تا ته این گودال 
به خیمه ها نمی رسه صدای من سخته  

*زینب یه لحظه نگاه کرد دید همه دوره اش کردن همینجور می چرخیدن دور ابی عبدالله نیزه دار با نیزه، شمشیر دار با شمشیر، بعضی ها از جلو می اومدن با تیر و کمان، پیره مردها می اومدن میگفتن راه باز کنید ماهم باید یه دونه بزیم. بعضی ها با سنگ، بعضی ها با چوب...خانم اومد بالا تل یه وقت دید از لای دست و پا اباعبدالله میگه زینب برو ،برو ....*

دیدن جون کندن من برای تو سخته 
دیدن پاره پاره تن برای تو سخته 

صورت من رو خاکه، چشمام طرف خیمه
دیدن سر جدا شدن برای تو سخته
 
*عبدالله دوید گفت نزنید عموم رو...* 

بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد 
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد 

هوا ز باد مخالف چو نیلگون گردید 
عزیز فاطمه از اسب سر نگون گردید