نمایش جزئیات

زمزمه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی

زمزمه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی

حاجت دارا بیاین بیاین، بازم شب هفتم رسید
از پیش گهواره‌ کسی، اصلا نمیره ناامید
«یا باب الحوائج..»

شفا چیه؟ شفا کمه! کافر و بنده میکنه
علی اصغر حسین، مرده رو زنده میکنه
«یا باب الحوائج‌...»

با اینکه حاجتام فراوونه
از سختیِ بلا دلم خونه
کنارِ روضه‌ی تو آسونه

داغت دل حسینو لرزونده
خون تو روی صورتش مونده
خنده روی لب تو جا مونده

«تو که منو کشتی علی اصغر...»

*سبط ابن جوزی نوشته در تذکرة الخواص:
"لَمّا رآهم الحسین مُصِرّینَ علی قتلِه‌‌..."
وقتی آقا دید اینا اصرار دارند که بکشنش
"اَخَذَالمُصحَف و نَشَرَه...."قرآن گرفت،باز کرد..."وَ جَعَلَهُ علی رأسِه"قرآن روی سر گذاشت...(بالحسین بالحسین ....)" و نادی بینی و بینَکُم کتابُ الله "بین من و شما قرآن داوری کنه"وَ جدی محمدرسول الله "
جدم پیغمبر بین من و شما داوری کنه....
"یاقوم! لِمَ تستَحِلّون دَمی"چرا خون من رو حلال میدونید؟"فالتَفَت الحسین علیه السلام"همین جور که صحبت می کرد،یه وقت برگشت عقب رو نگاه کرد."فَاذا بطفلا یبکی عطشا"دید بچه اش داره گریه می کنه..."فَاَخَذه علی یَده"بچه رو روی دست بلند کرد..فرمود:"یاقوم! ان لم ترحمونی،فارحموا هذالطفل"اگه به من رحم نمی کنید به این بچه رحم کنیدهنوز داشت صحبت می کرد...تیر سه شعبه حرمله آمد،بچه رو ذبح کرد. آقا چه کرد؟"فَجَعَلَ الحسین علیه السلام،یبکی"شروع کرد بلند بلند گریه کردن....

شاعر: سیدمهدی سرخان