نمایش جزئیات

روضه وتوسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ استاد میرباقری

روضه وتوسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ استاد میرباقری

"يا اَبَا الْحَسَنِ، يا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ، يَا زَيْنَ الْعابِدِينَ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ"

ماندمو تا ابد دادم از کف
طاقت و تاب بعد از اباالفضل

ماندمو ماند کابوس یک عمر
خوردنِ آب بعد از اباالفضل

ماندمو بغضِ سنگینِ زینب
تا ابد حلقه زد بر گلویم

*واقعا زینب کبری و اسارت...زینب کبری و مجلس ابن زیاد..همه اینا در محضر امام سجاد واقع شده...*

ماندمو دیدم افتاده در خاک
آسمان یادگار عمویم

یادم از طفل شش ماهه آمد
یادم آمد که گهواره خالیست

گفتی آیا کسی یار من نیست؟
گفت بعد از تو دندان من نیست

*وقتی فرمود:هل من ناصر ینصرنی همه ملکوت عالم به پا خاست همه ملائکه انبیا صف در صف اعلام حضور کردن.ولی من در خیمه بودم نتوانستم بیام کمکت کنم..*
 
لحظه ای تب امانم نمیداد
بی تو آن خیمه زندان من بود

کاش میشد که من هم بیایم
در سپاهت علمدار باشم

کاش تقدیرم از من نمیخواست
تا که در خیمه بیمار باشم

ای وای تکلیف اقتضا کرد
پیش چشمم تو را سر بریدند

دستهایم ولی بی توان بود
بر زبانم در آن لحظه جاری
قل اعوذ برب الفلق بود

ماندمو در غروبی نفس گیر
روی آن نیزه دیدم سرت را

دیدم عمه سراسیمه آمده پسر برادرم چه شده؟
 چرا زمین میلرزه اسمان تیره شده؟فرمود: عمه جان! دامن خیمه رو بالا بزن..*

ماندمو از زمین جمع کردم
پاره های تن اکبرت را

ماندمو از زمین جمع کردم
پاره های تن و پیکرت را 

*امام سجاد آمد دید بنی اسد آمدن ولی متحیّرن..فرمود: بنی اسد من این بدنها رو میشناسم شما کمک کنید بدنها رو دفن کنیم..بدن اصحاب دفن شد،شهدا به خاک سپرده شدن..نوبت به بدن مظلوم کربلا سیدالشهدا رسید.نقل اینه شما برید یه بوریا بیاورید...بدنو جمع کرد تو بوریا حالا بنی اسد میخوان کمک کنن. فرمودن بنی اسد کنار برید کسانی هستن منو کمک کنن...جبرئیل آمده میکائیل آمده، گمان من اینه رسول خدا آمده امیرالمومنین آمده. فرمود: برید کنار خودش دست به زیر بدن برد بدن رو برداشت داخل قبر گذاشت دیدن وقوف حضرت طولانی شد..صورت رو  رگهای بریده گذاشت.."فإنّ الدنيا بعدك مظلمة، والآخرة بنورك مشرقة"دنیا بعد از تو تاریک است و آخرت با نور جمال تو روشن و نورانی...دو جمله خیلی جانسوز فرمود:"اما الليل فمسهد و الحزن فسرمد"دیگه شبها خواب به چشمانم راه ندارد تا خدا منو به شما ملحق کند.همینطورم شد سی و پنج سال گریه میکرد..
از قبر بیرون آمد نمیدونم چطور توانست خاک روی قبر بریزد..وقتی روی قبرو پوشانید غصه به امام سجاد هجوم آورد 
یه جمله با انگشت سبابه روی قبر نوشته
نشان از عمق غصه و مصیبت حضرت دارد.
"هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً.."

از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا