نمایش جزئیات

سینه زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام سید حسین موسوی

سینه زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام سید حسین موسوی

فکرشو بکن دخترت
تنها یه گوشه بشینه
پیرْهنی که مال تو بود
دست این و اون ببینه

با گریه می‌گه، پیرهن بابامو بدید 
حالا تو ببین، دختر ارباب چی کشید
رقیه‌ای که، سر باباشو، تو دست نامردا می‌دید  

رقیه جوری گریه کرد
که آخرش نَفَس گرفت
با گریه از غریبه‌ها
سر باباشو پس گرفت

فکرشو بکن دردونه‌ت 
زخمی ببینه سرت رو
تو اون حال و روز کی باید
آروم کنه دخترت رو؟

حالا تو ببین، دختر ارباب چی کشید
سر باباشو، بریده و خونی می‌دید
تا گریه می‌کرد، با تازیونه، زجر حرومی می‌رسید

شب سیاه و سردی بود
توی خرابه نور اومد
رقیه رو آتیش زد اون
سری که از تنور اومد

فکرشو بکن دخترِ
ارباب تو خرابه خوابید
دختر یهودی هم به
موهای رقیه خندید

با خنده می‌گفت، تویی که بابا نداری
شبا سرتو، رو دامن کی میذاری؟ 
با طعنه می‌گفت، تو چندسالته؟، چقد موی سفید داری! 

می‌بینی کار دنیا رو
سه سالشه قدش خمید
آخه رقیه‌ی حسین
کجا و مجلس یزید

 #شاعر:صادق نجم و داود رحیمی