نمایش جزئیات

زبانحال حضرت زینب علیها السلام با برادر

زبانحال حضرت زینب علیها السلام با برادر

برادر من نمی گویم خزان از تو ، بهار از من

گل از تو ، بلبل از تو ، نوش از تو ، نیش خار از من

به داغستان تف در این سفر ای یوسف زهرا

ذبیح از تو، منا از تو دو چشم اشکبار از من

به دشت کربلا قد قامت ما را قیام از تو

بلا را در مقام صبر عزم استوار از من

تماشای قد و بالای اکبر لذتی دارد

تماشا کردن از تو گریه بی اختیار از من

کفن پوشیدن قاسم به جای مجتبی از تو

کنار پیکر او ناله های زار زار از من

کنار پیکر عباس رفتن یا اخا از تو

علم داری بعد از تو به حکم کردگار از من

به میدان بردن شش ماهه بهر وصل یار از تو

تصلی دادن مادر ز داغ شیر خوار از من

در این صحرای مرگ آور که کانون جدایی هاست

به عهد خود وفا از تو رضای کردگار از من