نمایش جزئیات

روضه وتوسل ویژه اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ حاج مهدی رسولی

روضه وتوسل ویژه اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ حاج مهدی رسولی

دوباره آمدم پس کسی صدا کرده
میان اینهمه مردم مرا سوا کرده
 
دعای خیر کسی پشت زائرانت هست
چقدر فاطمه در حق ما دعا کرده
 
همیشه حب تو جاریست در دلِ شیعه
خدا اراده خیری برای ما کرده
 
به حق گریه زینب خدا بیامرزد
هر آن کسی که مرا با تو آشنا کرده
 
به این حرارت در سینه ها قسم آقا
غمِ تو در دل ما کربلا به پا کرده
 
کم است گریه ماها که گریه بر غم تو
به آب ماهی و مرغان در سما کرده
 
قسم به چادر زهرا تو حاجتم هستی
همیشه اشک غمت حاجتم روا کرده
 
شنیده ایم سرت را گذاشت کنج تنور
تنور با سر از تن جدا چه ها کرده
 
ای کربلا 
ای کعبه عشق و امیدم
بعد از جداییها به دیدارت رسیدم
 
ای کربلا آغوش بگشا زینب آمد
من زینبم کز رنج دوریها خمیدم
 
منزل به منزل داغ بر داغم فزون شد
جان کنده ام تا رخت در اینجا کشیدم
 
هر روز دیدم کربلای تازه ای را
ای کربلا تا بر سر کویت رسیدم
 
کاروان آرام آرام رسید بچه ها تو این کجاوه ها خوابشون برده...رسیدن به یه دو راهی خدا رحمت کنه شهید بزرگوار شهید محراب مرحوم قاضی ایشون در کتاب اول اربعینشون معتقده زینب کبری اولین اربعین آمده کربلا..
 
رسیدن به یه جایی میگن بشیر آمد محضر زین العابدین آقاجان این راه میره مدینه
این راه میره عراق و کربلا. آقا امر چیه کجا بریم ؟بریم مدینه، بریم کربلا؟ شاید تا اسم کربلا آمده همه نگاها رفت سمت زینب ..نگاه ملتمس این دختر بچه ها
عمه بریم کربلا..شاید زینب یه نگاه داره میگردونه..دید نه این بچه ها خیلی حرف دارن..اما من میگم..شاید یه نگاه کرده دیده رباب یه جوری بغض کرده.. گفت: علی جان بریم کربلا..
 
خاصیتش همینه عین مهد میمونه این حرکت شتر.. این بچه ها روی کجاوه ها آرام آرام خوابشون برده ..کاروان نزدیک که میشد، این نسیم صحرا که بلندمیشه، آروم آروم یه عده چشارو وا کردن، این پرده های کجاوه رو کنار زدن ..خواهر! خواهر فاطمه جان! جانم خواهر..پرده رو کنار بزن نگاه کن. تا پرده رو کنار زدن ای وای رسیدیم خواهر.. یهو صدای گریه ها همینطور داره گُر میگیره بالای این محمل ها.. دختر بچه ها صدا ضجه هاشون بلند شد رسیدیم کربلا.. داغِ دلا تازه شده یکی داره میگه خواهر نگاه کن همینجا خیمه هامومنو آتیش زدن..یکی میگه خواهر قربونش جلو چشمم همینجا زیر دست و پا جون داد.
یکی میگه خواهر یادت میاد جلو چشامون افتاد تو آتیش..یکی میگه خواهر این خیمهٔ عمومون اباالفضله ..
اما همه روضه ها رو باید از چشم زینب دید.. باور کنید.بریم از چشم عمه نگاه کنیم ..زینب داره نگاه میکنه کان از رو همون محمل چشماش به تل دوخته شده چیکار کردن با زینب داره از بالای تل نگاه میکنه...*
 
از راه آمد خواهرت ای سربریده
اما بدون دخترت ای سر بریده
 
حسین بلند شو داداش..زیر بغلای زینبو گرفته فضه..این زینب دیگه اون زینب نیست. آرام آرام دارن میارنش کنار شش گوشه.. روزی که داشت میرفت تو این گودال عرض کرد "أانتَ أخی؟" امروز به خدا جا داره ابی عبدالله بگه "أانت أُختی؟" تو خواهر منی؟ همش چهل شبانه روزه رفتی سفر چرا خم شدی برگشتی؟ *
 
دارد رباب از راه می آید برادر
اما بدون اصغرت ای سر بریده
 
از گوشهٔ مقتل هنوزم که هنوز است 
آید صدای مادرت ای سر بریده
 
از شامیان پیراهنت را پس گرفتم
از ساربان انگشترت را سر بریده
*دیدی آدم هی میخواد مقدمه چینی کنه
زینبه دیگه، همه وجودش حسینه
یه نگاه به این قبر کردیه نگاه به این دختر بچه ها که دورشو گرفتن.. زبان شعره دیگه
حسین!
 
همینهاییم کمتر جستجو کن
دنبال کی میگردی؟
رقیه دخترت در شام جا ماند
 
یکی دست ربابو بگیره بیاد جلو خانوم بیا دخترات دور قبرو گرفتن صدای ناله ها بلنده..یکی با داداش علی اکبرش حرف داره
یکی با قاسمش حرف داره ..
 
علی! پسرم! پسرم! این دشت روبه روت لااقل یک‌ مرد داشت..
مادر اومدم بهت بگم یک سوال مادرانه
تیر خیلی درد داشت؟
 
*آخه زینب یه چیزایی دید رفت.. ندا آمد حسین جان! اگه بخوای تمومه ها، قربونت بشم پیر علی.. سی هزار لشکرو قلع و قمع کرده..حسین دست خودت.. تصمیم چیه؟
من تسلیمم. تا همینو گفت ورق برگشت یهو جلو چشمای زینب از همه طرف ریختن سرش.. آی زدنش،آی زدنش جلو چشای زینب...* یهو زینب بلند شد، دخترا بلند شید.. عمه تازه اومدیم، نه بلند شید.. 
من که فهمیدم نتونستین حرف دلتونو به بابا بگین....شما میاین دنبال قافله ..اولین دسته عزا رو زینب راه انداخته.. از کجا؟ از کنار شش گوشه..حالا با من بیاین..
 
سقای دشت کربلا اباالفضل 
*دخترا بریم علقمه...*
دستش شده از تن جدا اباالفضل 
 
قبر که چه قبری..تا دخترا رسیدن ببخشید من اینجوری میگما همه نگاها رفت طرف یه نفر، خودشو پشت بقیه قایم کرده چادر به صورت کشیده. بیاد جلو دیگه..راه باز کنین دخترم بیاد. بیا عزیز دلم بیا به عمو بگو نگی دق میکنی ...عمو عمو عمو عمو فقط به خودت میگم...*
 
عمو! مرد کنیز زاده از ما کنیز میخواست
بیچاره خواهرِ تو و بیچاره خواهرم
 
«عمو سوختم عمو سوختم»
.