نمایش جزئیات

روضه و توسل ویژه شهادت امام رضا علیه السلام اجرا شده دفتر مقام‌معظم رهبری قم به نفسِ حاج عباس حیدرزاده

روضه و توسل ویژه شهادت امام رضا علیه السلام اجرا شده دفتر مقام‌معظم رهبری قم به نفسِ حاج عباس حیدرزاده

درد و درمان ما امام رضاست 
راحت جان ما امام رضاست 
ما غلامان حضرتش هستیم 
شاه و سلطان ما امام رضاست 

گر چه سلمان او نشد باشیم 
عشق و ایمان ما امام رضاست 
جانِ نوکر چه قابلی دارد 
جان و جانان ما امام رضاست 

آیه آیه کلام او نور است 
روح قران ما امام رضاست 
جان ایران ماست معصومه 
قلبِ ایران ما امام رضاست
 
قول داده به جانِ ما برسد 
مرگِ آسان ما امام رضاست 
کاش آن لحظه ها رضا برسد 
وقت مردن به داد ما برسد 

بندگی بی بلا نمی چسبد
عاشقی بی خدا نمی چسبد
نیمه شب بی دعا و ذکر نماز 
نیمه شب بی بکاء نمی‌چسبد 
به همان مهربانیش بخدا 
زندگی بی رضا نمی چسبد 

این شلوغی خودش صفا دارد
حرمش بی گدا نمی چسبد 
یاد داده خودش به ابن شبیب 
گریه بی کربلا نمی چسبد 

روزیم کن بلا کشیدن را 
با رضا تا خدا رسیدن را 

*امروز صدای ناله خواهر میاد. امروز اگه بی بی کسی رو بفرسته بگه برید ببینید کجا مجلس برا برادرم گرفتند اسمشون رو بنویسید..*
 
تو کریم کریمها هستی ماه ما از قدیم ها هستی 
نه به فکرِ کبوتران تنها یاد این یاکریمها هستی 

تو امام و رئوف دنیایی 
تو امام رحیمها هستی 
راه دادی به راه گم کرده 
تو به فکر رجیم ها هستی
 
ما یتیم آل طاهاییم
تو که یار یتیمها هستی 
دست ما را بگیر آقا جان 
تو کریم کریمها  هستی 

در جوار شما چه غم داریم 
دین و دنیا کنار هم داریم 
ما کنار تو دلخوشیم آقا 
با تو ای مهربان چه کم داریم 

سر این سفره میهمان توایم
بابی از برکت و کرم داریم  
سمت بابُ الجواد می آییم 
قدی از احترام خم داریم
 
پدر و مادرم فدای شما 
ای امامم سرم فدای شما 

ای کرامت نمی ز بارانت 
می رسد رزق کربلا از تو
کاش درد مرا دوا بدهی
 توشه ام را تو کربلا بدهی

*بذارید روضه ام رو از حضرت معصومه بگم از دل خواهرش بگم.. آخه این خواهر خیلی علاقه به برادر داره این خواهر شیدای امام رضاست. 
از مدینه حرکت کرد گفت برم خراسان دلم برا برادرم تنگ شده، امام رضا رو ببینم اما قم بیمار شد، موفق به دیدن امام رضا نشد. حسرت دیدن امام رضا به دلش موند امام رضا اومد بدن این خواهر رو دفن کرد..بی بی جان خوب بود نرسیدی خراسان اگه امروز خراسان بودید طاقت نداشتی ببینی بدن برادرت میان حجره ی در بسته ..هی به خودش میپیچد میگه جگرم  پسرم ..*

فاطمه ی قم سرت سلامت باد
برادرت وسط کوچه ها زمین افتاد
 
*اونقدر این زهر کاری بود حضرت تا از خونه ی مامون بیرون اومد دیگه نتونست رو پاهاش بایسته  هی مینشست و بلند میشد نوشتند پنجاه بار تا خونه نشست و بلند شد. عبا رو به سرش کشیده بود غریب بود کسی رو نداشت. نه خواهری، نه مادری، نه فرزندی ،اباصلت میگه زیر بغلهای حضرت رو گرفتم ،حضرت رو وارد حجره کردم فرمود: اباصلت درها رو ببند. گفتم آقا ملاقات شما میان...فرمود: من یه ملاقاتی دارم اونم از مدینه میاد.فرمود: اباصلت فرشهای کف حجره رو جمع کن 
آقا! فرشها رو برای چی جمع کنم!؟فرمود: میخوام مثل جد غریبم حسین جان بدم *

میان حجره نشسته تو را صدا میزد 
هزار شکر ندیدی که دست و پا میزد

 اباصلت میگه دیدم یه آقازاده ی نورانی مثل امام رضا وارد شد.گفتم آقا چطور وارد شدید!؟ فرمود: همون کسی که با یک چشم به هم زدن من رو از مدینه به طوس آورد. همون هم قادره  از در بسته وارد کنه 
وارد شد. فهمیدم جگر گوشه ی امام رضاست، در حجره رو باز کرد تا وارد حجره شد، میگه دیدم مثل اینکه جان به تن امام رضا اومد. امام رضایی که زانوهاش قدرت نداشت.. دیدم بلند شد رو زانو ایستاد جوادش رو تو بغل گرفت، نُه سالشه ،دیدم پیشانیشو می بوسه گریه می کنه.. بابا! بابا! ببین من رو مسموم کردن بابا..

بگم یا امام رضا  تو غربت بودی از دنیا رفتی 
اما همه مردم خراسان اومدن.حتی زنهای نوقانی  اومدن پیش مرداشون گفتند ما مهریه هامون رو بهتون  می‌بخشیم به ما اجازه بدید بریم تشییع جنازه این آقا..آخه این آقا تو شهر ما غریبه مادر نداره، خواهر نداره، زن و مرد اومدن ..بگم یا امام رضا تو شهر غربت بودی.. ولی بدنت غریبانه برداشته نشد.. اما بمیرم برا مادرت فاطمه.
«روزه آخره ها مهر بی بی بزن رو پرونده ی دو ماهت» مادرت تو شهر خودش غریب بود. گفت: یا علی بدنم رو شبانه غسل بده، بدنم رو شبانه بردار و شبانه و مخفیانه دفن کن.
اما یه وصیت داره همه روضه حضرت تو این وصییته.. عرضه داشت یا علی!یه‌ خواهشی ازت دارم موقع غسلم پیراهن رو بیرون نیار.برا‌چی پیراهن رو بیرون نیاره نمیخواست نگاه امیرالمومنین به زخم پهلو بیفته..یه مرتبه دیدند امیرالمومنین بلند شد سر به دیوار گذاشت هی صدا می زنه فاطمه...فاطمه.. با این که سفارش کرده بود کسی بلند گریه نکنه اما نمیدونم ورم بازو چه کرد خودش داد زد.

کربلا هم ابی عبدالله سفارش کرد تا من زنده ام کسی صدا گریه اش بلند نشه اما یه جا دیدن  خودش داره داد میزنه.. کجا؟
وقتی دید بدن علی ارباً اربا ست.. ولدی علی...

هر کجا نشستی به قصد فرج بگو یا حسین