نمایش جزئیات
روضه به مناسبت شهادت سید مقاومت پایان صهیونیسم اجرا شده به نفس حاج مهدی رسولی
ضاحیه غروب جمعه قتلگاه شد
این سینه ی داغدار غرق آه شد
رفتنِ علمدار غمِ سپاه شد
بارون اومده
سید از میدون غرق خون اومده
بارون اومده
حاج قاسم برات مهمون اومده
*سید جان! سلام مارو به حاج قاسم و شهدا برسون...
حالا دلامون رو ببریم کربلا علقمه، عمه ی سادات توی خیمه دل نگرونه، کنار بچه ها نمیتونست حرفی بزنه، هی می اومد طرف علقمه، میگفت:...*
حرم مَرد نداره
تو راضی میشی آب بخوایم شمر بیاره
*دیدید این زن و بچه ها، از غم سید نصرالله ضجه میزدن؟...*
حرم مَرد نداره
تو راضی میشی آب بخوایم شمر بیاره
*دیدید هی خبرا می اومد، که سید حسن نصرالله شهید شده، دوباره میگفتن: نه سلامته، شهید نشده، هی خبر پشت خبر، همه منتظر بودیم، از یه جایی دیگه همه باور کردیم سید شهید شده، اما نمیخواستیم قبول کنیم، همه منتظر بودیم...*
همه منتظرن ، مادرش برسه
کاش صدای برادر به خواهرش برسه
*هی بچه ها از خیمه بیرون رو نگاه میکردن کی ابی عبدالله میاد..*
زمین میلرزه، زمان میلرزه
سِنان تو دستِ سَنان میلرزه
* یه نگاه کرد بی بی زینب دید تو گودال چه خبره... گفت: حسین!...*
دستمال پدرم را به سرم می بندم
وسط معرکه چادر کمرم میبندم
* زینب شروع کردن دویدن...*
خدا داره میبینه
بلند شو از رو سینه
آبش نمیدید باشه
خنجر نکش از کینه
ای حسین...