نمایش جزئیات

روضه وتوسل به حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ استاد میرباقری

روضه وتوسل به حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ استاد میرباقری

ای که به عشقت اسیر خیل بنی آدمت 
سوختگانِ غمت با غم دل خرم‌اند 

هر که غمت را خرید عشرت عالم فروخت 
با خبران غمت بی‌خبر از عالمند 

در شکنِ طُرَّه ات بسته دل عالمی است 
وآن همه دل بستگان عقده گشای همند 

*همه‌ی انبیاء مشتری تواند ملائکه مشتری تواند مگر در روایت ما نیامده حرم سیدالشهداء مختلف الملائکه است مختلف الانبیاء است ،انبیاء فوج فوج نازل می شوند رفت و آمد می کنن مگر در روایات ما نیومده صدو بیست وچهار هزار پیغمبر شبِ جمعه میان زیارتت...*

یوسف مصر بقا در همه عالم تویی
در طلبت مرد و زن آمده بادر هم ان

*هر کی هر چی داشته  آورده‌مشتری شما بشه یا اباعبدالله ما هم این سرمایه‌ی ناقابل‌مون رو آوردیم کنار این مشتری های بزرگ به ما گفتند شما به ما هم اعتنا می‌کنید رحمت الله الواسعه هستید.لذا ما به طمعی تو مجلس شما میایم یا اباعبدالله*

چون به جهان خرمی جز غم روی تو نیست 
باده کشانِ غمت مست شراب غمند 

گشت چو در کربلا رایت عشقت بلند 
خیل ملک در رکوع پیش لوایت خم اند
 
*شنیدید چهارهزار ملک آمدند یاری کنند حضرت رو..ولی دیر رسیدن ماندن کربلا دائم مشغول عزاداری هستند تا دوران رجعت حضرت ...* 

خاک سر کوی تو زنده کند مرده را 
زانکه شهیدانِ تو جمله مسیحا دم‌اند
 
هر دم از این کشتگان گرطلبی بذل جان 
در قدمت جانفشان با قدمی محکمند 

*امشب از کدام باب وارد کربلا و مصیبت های شما بشیم یا اباعبدالله...یکی از مهمترین ابواب سیدالشهداء سفیر بزرگوار امام حسین حضرت مسلم ابن عقیله..جملات امام حسین را در بابش شنیدید.. وقتی او را به مردم کوفه معرفی کرد نوشت اخی ، ثقتی و ابن عمی در زیارتنامه ش دیدید چقدر جملات شبیه به زیارت قَمَرِ بنی هاشمِ ..این نایب رشید امام حسین با همه‌ی وجود ماموریتش رو خوب انجام داد. گرچه به حسب ظاهر اشتباه کرده بود ولی در واقع تمام‌ ماموریت را انجام داده. آخر کار هم می دونید وقتی از مسجد بیرون آمد دید یکنفر براش نمانده تنها تو کوچه هایِ کوفه سرگردان بود. شب را تا به صبح در منزل طوعه بسر برد بیدار بود، مشغول عبادت بود. هنگام صبح برای اینکه مبادا به خانه‌ی طوعه حمله کنند جنگ رو به بیرونِ خانه کشید با اینکه تنها بود به حَسب‌ ظاهر در محاسبه شکست خورده بود ولی یجوری استقامت کرد. دشمن مرتب لشکر می طلبید استقامت کرد تا با مکر و حیله دستگیرش کردند، مجروح شده بود، زخمی بود، تشنه بود، گرسنه بود، خسته بود، مثل مولاش سیدالشهداء در روایت دیدید امام صادق فرمود: جدم وقت شهادت غبارآلود بود، تشنه بود، گرسنه بود، خسته بود، مجروح بود، زخمی بود، مسموم بود، غصه دار بود، نائب رشیدش هم همینطور بود آوردنش پیش ابن زیاد.. نتونست آب بیاشامد ظرف پر از خون شد...تشنه رفت بالایِ بامِ دار العماره دستور دادسر از پیکرش جدا کنن
اجازه خواست دو رکعت نماز خواند. گریه می کرد. بهش گفتند مرد شجاع نباید گریه کنه باید اینجایِ کار را هم ببینه ..فرمود: من برا خودم گریه نمی کنم برای اون آقایی گریه می کنم که با زن و بچه ش داره به طرف کوفه میاد من نگران شهادت امام حسینم، من نگران اسارت زینبم....خوب فهمیدی مسلم.. همینطور هم شد طولی نکشید عقیله ی بنی هاشم همراه با اهل بیت وارد بر مجلس ابن زیاد شدن..با کهنه ترین لباسهاش وارد شد ابن زیاد شروع کرد زخم زبان زدن این گفتگو طول کشید..غضب کرد دست به چوب خیزران برد در مقابل اهل بیت..این جا بود مقاتل نوشتن رباب از جا برخواست سرمطهر سیدالشهدا رو در آغوش گرفت..
"أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ..أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ"