نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج محمود کریمی

روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج محمود کریمی

هر چه از الله اکبر میشود فهمید
آنقدر هم از قدر کوثر می‌شود فهمید 

راز مقرّب بودنش را بارهای بار 
از دست بوسیِ پیمغبر میشود فهمید 

پس بیشتر باید توسل کرد این‌ شبها 
به لیلة القدری که این کمتر میشود فهمید
 
اینکه چرا قلب علی و بچه هایش سوخت 
با یک نگاهِ ساده بر در میشود فهمید
 
باید کمی آتش گرفت و سوخت در آتش 
این داغ را این گونه بهتر می‌شود فهمید
 
این که غلاف «و» تیغ با دستش چه ها کرده 
از حال و روز موی دختر میشود فهمید

سنگینی دستی که سیلی زد برویش را 
از دستمال بسته بر سر میشود فهمید
 
«ای مادر،مادر،مادر»

*کدام دستمال؟دستمالِ زرد امیرالمومنین که به پیشانی میبست. هر موقع خانم سردردی، تبی،حال ناخوشی داشتن دستمال و از مولا میگرفتند به سر می بستن ،به موضع درد میبستن.. خانم حالش خوب میشد. این چند روزه دستمال رو به سر بسته بود.  بعضی ها میگن شاید ضربه به سر خورده اونهایی که ذوقشون شاعرانه بود گفتن...دستمال رو یه نحوی مادر بسته بود گره ها و ریشهٔ دستمال صورت رو بپوشونه علی جای سیلی رو نبینه..* 

از کوچه که چیزی نمیگوید حسن، اما
 از چادر خاکی مادر میشود فهمید

یک دندگی زخم و درد دنده هایش را 
از لاله های روی بستر میشود فهمید

«آه مادر، مادر »..

این روزها بیرون خانه گریه کردن را از
چشمهای سرخ حیدر میشود فهمید

با این سوال از خود شبم را صبح میکردم 
جای مزارش را در آخر میشود فهمید؟ 

وضعی که محسن داشت را در آخرین لحظه
از آخرین  اوصاف اصغر میشود فهمید