نمایش جزئیات
زمینه عباس واعظی شهادت امام رضا - دو دست بر کمرش مثل مادرش زهرا
دو دست بر کمرش مثل مادرش زهرا
شکست بال و پرش، مثل مادرش زهرا..
گریست چشم ترش، مثل مادرش زهرا
ندید دور و برش، مثل مادرش زهرا..
چقدر فاطمه دارد، تبارِ پیغمبر
چه آفتی زده بر لالهزار پیغمبر..
ندید دور و برش، مثل مادرش زهرا
دو دست بر کمرش مثل مادرش زهرا..
«امام رضا یا امام رضا یا امام رضا»
میان کوچه نشست و بلند شد آقا
شمارش نفسش باز میرود بالا..
نفس نمانده برای سلالۀ زهرا
میان حجرۀ تنهاییاش فتاد از پا..
شبیه مارگزیده به خویش میپیچید
خوشی ز عمر ندیده، به خویش میپیچید..
دو دست بر کمرش مثل مادرش زهرا
ندید دور و برش، مثل مادرش زهرا..
«امام رضا یا امام رضا یا امام رضا »
جواد، آمد و سر را گرفت از دل خاک
تن نحیف پدر را گرفت از دل خاک..
تمام خون جگر را گرفت از دل خاک
دو چشم غرق شرر را گرفت از دل خاک..
همین که چشم ترش خیره شد به چشمانش
صدای یا ولدی زد شراره بر جانش..
«آقا جواد الائمه آمده بالا سر امام رضا
دل جای دیگه رفت..»
سرش به پای پسر بود، کربلا برعکس
عزا و داغ پدر بود، کربلا برعکس..
پدر عازم سفر بود، کربلا برعکس
به روی پیکره سر بود، کربلا برعکس
پدر به جای پسر بود کربلا برعکس..
"یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْن"