نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج سید محمد قاضوی - مدینه شهر نبی تربت چهار امام

روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج سید محمد قاضوی - مدینه شهر نبی تربت چهار امام


"يَـٰٓأَيُّهَا ٱلۡعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهۡلَنَا ٱلضُّرُّ وَجِئۡنَا بِبِضَٰعَةࣲ مُّزۡجَىٰةࣲ فَأَوۡفِ لَنَا ٱلۡكَيۡلَ وَتَصَدَّقۡ عَلَيۡنَآۖ إِنَّ ٱللَّهَ يَجۡزِي ٱلۡمُتَصَدِّقِينَ"

مدینه شهر نبی تربت چهار امام 
به نقطه نقطه خاکت سلام سلام 

اگرچه ساکت و آرام می‌رسی به نظر 
دلی نماند که گیرد به یاد تو آرام 
  
چراغ کل جهانی و مسجدالحرام دلی 
که بر طواف حریم تو دل برده احرام

سزد که نام شریف تو بر زبان آرم 
به حرمت سخنم انبیاء کنند قیام 

*مدینه می‌دونی چرا اینقدر دوستت دارم؟ انشاالله با هم بریم مدینه مخصوصاً سحرهای مسجد پیغمبر یه حال دیگه‌ای داره ..*

دوای درد دو عالم ز گرد صحرایی 
سلام بر تو که آرامگاه زهرای 

*مدینه قبر مادرمون اونجاست دوستت دارم*

شرار غم ز وجودم زبانه می‌گیرد 
ز گریه مرغ دلم آب و دانه می‌گیرد 

نه آرزوی بهشتم بوَد، نه شوق وطن 
دلم به یاد مدینه بهانه می‌گیرد 

به هر نشانه گذر کرده با هزار نگاه 
سراغ از آن حرم بی‌نشانه می‌گیرد 

*کجاست قبر مادر ما لذا وظیفه شیعه‌ است هر موقعی رسید مدینه گنبد خضرای پیغمبر را دید اولین سوالش این باشه یا رسول الله! بعد از شما یه دختر بیشتر باقی نمانده بگو ببینم قبرش کجاست یا رسول الله؟ ایام فاطمیه است رفقا، بذارید صدای ناله‌هاتون بمونه شاید سال دیگه نباشیم. میگن مرحوم علامه طباطبایی دم باب جبرئیل یه مرتبه خورد زمین شروع کرد گریه کردن. گفتن آقا جان چی شد یه مرتبه زمین خوردی؟ فرمود: همینجا بود مادرم را زدندش ببین یه عالم چه جوری روضه می‌خونه همین جا بود جسارت به مادرم کردند.*

 سلام باد به شهری که نام روح فضایش 
به هر دلی که شکسته است خانه می‌گیرد

سلام باد بر آن داغ دیده بانویی
که عرض تسلیت از تازیانه می‌گیرد 

*سلام به اون خانمی که اومد پشت در صدا زد ما داغداریم ما هنوز داغدار بابامون هستیم.  یه خانمی که بارداره پشت در بیاد، شما ناله بزنید من این روضه رو بخونم اگه بین در و دیوار قرار بگیره اول بچه‌اش را می‌کشند، بعد مسمار کار خودش را می‌کنه، کار به جایی رسید صدا زد فضه بیا..نکنه علی ببینه. قرآن میگه وقتی خدا حصرت عیسی را به مریم داد یه ندایی اومد:"وَهُزِّيٓ إِلَيۡكِ بِجِذۡعِ ٱلنَّخۡلَةِ تُسَٰقِطۡ عَلَيۡكِ رُطَبࣰا جَنِيࣰّا" وضع حمل کرده لذا می‌خواد بگه کسی که وضع حمل کرد همه نیرویش میره لذا گفت این درخت را تکون بده، هُزِّيٓ: اهتزازه، تکون بده، رُطَبࣰا جَنِيࣰّا، مریم رطب را خورد یه مقدار نیرو گرفت اما مادر ما یه مرتبه چهل نفر از روی در آومدن جلو، متوجهی من چی دارم میگم یه خانمی که بچه‌اش را کشتند باید دورش را بگیرند اما هی از روی در رفتند..،
 
تو بین شعله رفتی و من گل گرفتم 
حالا بیا و جمع کن خاکسترم را 

*نمی‌دونم وضع چه جور شد، علی عبایش را روی فاطمه انداخت کسی ناموس خدا را نبینه مادر ما باردار بود، مادر ما پشت دیوار بو.د درسته حتماً نمی‌دونستند.. اما کربلا را چی بگم.. دیدن حسین یه بچه رو دستش گرفته..صدا زد حرمله! چرا جواب حسینو نمی‌دی؟ گفت: امیر پدر را بزنم یا پسرو؟ گفت: مگه سفیدی زیر گلوی بچه رو نمی‌بینی؟ برای اینکه دلت بیشتر آماده بشه مختار میگه حرمله بگو ببینم کجا دلت برا حسین سوخت؟ گفت مختار من با حسین تو یه محله زندگی می‌کردیم تو کوفه، هر موقع از در بیرون می‌اومد ابهت حسین جوری بود نمی‌تونستیم بنشینیم جلوی پای حسین بلند می‌شدیم اصلاً معروف بود حسین جلال و جبروت داره.. اما مختار وقتی تیر به گلوی پسرش زدم دیدم حسین به هم ریخته، دیگه هیچ کاری نمی‌تونست بکنه، هی به آسمان نگاه می‌کرد هی به بچه نگاه می‌کرد ..*

لالایی گلم لالا 
مهتاب اومده بالا
موقع خوابه حالا...
اما نه به زیر خاک..

*انقدر این روضه، این مصیبت سخته. ندایی اومد حسین ناراحت نباش الان یه مرضعه قرار دادیم بچه‌ات را داره شیرش میده. عجیبه، تنها جایی که نوشتند ندا اومد اینجا بود. اما اینجا حسین را آرومش کردند. می‌خوام بگم خدا !حسین آروم شد می‌خوام بگم اما یه مادری تو خیمه‌ها منتظره.. دم در خیمه دید حسین داره میاد..*
 
پدر در پشت خیمه دم گرفته 
سرش را با تنش با هم گرفته
 
علی عادت به انگشت عمو داشت 
به جایش تیر را محکم گرفته 

لالایی گلِ مریم 
می‌بری ز دل‌ها غم 
قد که می‌کشی کم‌کم 
اما نه به زیرِ خاک

من خود به دل خاک نمودم بدنش را 
یادم نرود گریه و ناخن زدنش را 

آن تیر که زد حرمله خیر ندیده 
نگذاشت ببینم به سخن آمدنش را

«صلی الله علیک یا اباعبدالله»