نمایش جزئیات

مدح و توسل به امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام اجرا شده به نفس سید حمید رضا برقعی

مدح و توسل به امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام  اجرا شده به نفس  سید حمید رضا برقعی

بابا که بی قرار ترین رود است
تنبیه او نوازش معبود است

ای من فدای خنده شیرینش
قربان اخم های دروغینش

با او سکوت خانه صدا می شد
بی او نماز صبح قضا می شد

در سفره دست رنج ملال اوست
خورشید و ماه نان حلال اوست

دستان او کویر ترک خورده است
اما به روی خویش نیاورده است
 
کوه بلند بود قلمدوشش
من کودکم هنوز در آغوشش

ما را به سوی مرد شدن می‌برد 
کُشتی که می‌گرفت زمین می‌خورد 

لبریز خنده بود نفس هایش
با یا علی بلند شد از جایش

می گفت گرچه دست و دلم تنگ است
اما مدد ز غیر علی ننگ است

آهنگ قصه هاش چه زیبا بود
لبریز از مدایح مولا بود

از شور قصه های علی می گفت
شب بود، خسته بود، ولی می گفت

از لحظه ای که ماه رسید از راه
راز شکاف خوردن بیتُ الله

از خیبر و مباهله و خندق
حق بوده با علی و علی با حق

با اشکهای شوق سخن می گفت
وقتی که از غدیر به من می گفت

ماهی که بوده صاعقه شمشیرش 
اشک یتیم کرده زمین گیرش 

دیگر زمین به خواب نخواهد دید
همچون ابوتراب نخواهد دید

الّا همان سوار که می آید 
آرامش بهار که می آید

آن آرزوی روشن دریا ها
دیروزِ خوب خوبی فرداها
 
نشسته ایی سر سجاده روبروی خودت 
که خویش را بنشانی به گفتگوی خودت
 
شنیده ایم که از کعبه آمدی بیرون 
به جستجوی که بودی به جستجوی خودت
 
گشودن در خیبر عجیب نیست 
که تو گشوده ایی در معراج را به روی خودت 

هر آن زمان که رسول  از حرای وحی آمد
نفس نفس به مشامت رسید بوی خودت

نظام رزم به هم می‌خورد  که دشمن تو  
فرار می‌کند از دست تو به سوی خودت

تمام غصه تاریخ را نهان کردی
شبیه بغض گره خورده در گلوی خودت 

علی جان!
 برای آنکه بدانی چه کرده ایی با ما 
بنوش جرعه‌ای  ای دوست از سبوی خودت
 
سیاهِ زلف تو شد لیله الرغائب  ما 
ای آرزوی بشر چیست آرزوی خودت