نمایش جزئیات

مدح و توسل به امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام اجرا شده به نفس حاج رحمان نوازانی

مدح و توسل به امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام  اجرا شده به نفس حاج رحمان نوازانی

روزی که قبله، منزلِ بابای خاک شد
کعبه به عشق آمدنش، سینه چاک شد

آن روز کار عرش، بگو و بخند بود
هوهوی جبرئیل در عالم بلند بود

قد افلح‌َالعلی و‌ خدا گفت مؤمنون
مثل علی نمازِ کسی نیست خاشعون

قد افلح‌َالعلی نه! علی رستگار بود
از اولش علی، ید پروردگار بود

توحید، ختمِ بر گُل کفواً احد شده
بنت اسد هر آینه ام‌ُّالأسد شده

می‌خواستند بند به قنداقه‌اش کنند
گُل را اسیر ماندنِ در ساغرش کنند

امّا علی که بند به قنداق خویش نیست
خورشید که معطّل اشراق خویش نیست

خود در فراز و تابش او بر فرود بود
قوس نزولِ نورِ علی در صعود بود

در کعبه رفت احمد و معراج‌ وار رفت
آیینه بر ملا شد و پرده کنار رفت

پرده کنار رفت و نبی بود با خدا
سجده‌کنان ملائکه گفتند: یا خدا!

حق و‌ جمیل و اکبر و لامنتها تویی
این نور دیگر است در آیینه یا تویی

این کیست اینکه طاق فلک را شکافته 
پیراهنی برای خود از نور بافته

این کیست که صبح را طَلَع‌الشمس می‌کند 
این کیست که وجود تو را لمس می‌کند

این کیست اینکه خانهٔ تو زادگاه اوست
إلّای اتّحاد پس از لا إلهِ اوست

این کیست که روی بر خاک می‌کند 
آن خاک را مسافرِ افلاک می‌کند 

این کیست که این روی سرش تاج إنّما است
و‌ جامه‌ای است بر تنش از جنس هل اتی است

این کیست که هست عوالم ز هست او
افتاده است صورِ قیامت به دست او

افلاک، جان به محضرش ایثار می‌کنند 
اجسام بر ولایتش اقرار می‌کنند

تعظیم‌ کرده‌ایم‌ خدایا برای که؟
شک، رِخنه کرده است میان ملائکه 

در این میانه، هاتفی از بین همهمه
فرمود: یا نبی! تو بیان کن به فاطمه 

بنت اسد، ز مریمِ عمران تو برتری
کان مادرِ مسیح و تو هم ام‌ّ حیدری

ای دستهٔ ملایکه جای سوال نیست
وقتی منم خدایِ شما شک برای چیست

در قدرت خدایی من هضمِ دید نیست
پس خَلق جلوهٔ خودم از من بعید نیست

تنها علی زادهٔ این کعبه است و بس
این کعبه هم بدون علی جعبه است و بس

گفتند عرش و فرش بدون معطّلی
یا مرتضی علی و یا مرتضی علی