نمایش جزئیات
مدح و توسل ویژۀ مبعث پیامبر رحمت حضرتِ محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله اجرا شده به نفسِ حاج سید محمد قاضوی
بسم الله الرحمن الرحیم
يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ
ای از خدا لبریز إقرأ یا محمد
یا مصطفی برخیز إقرأ یا محمد
تا کی بشر را ذلّت و پستی محمد
برخیز ای گمگشتهٔ هستی محمد
برخیز و بر کَن ریشهٔ نااهلها را
فریاد زن بشکن سر بوجهلها را
تبت یدا اعلام کن بر بو لقبها
بشکن نفس در نای حمالً الحطبها
ای آفتاب مُلک جان روشنگری کن
ای پیرِ پیغامآوران، پیغمبری کن
این نیشها در راه ما نوش تو إقرا
این آیهٔ وحی است در گوش تو إقرا
برخیز و دل را با نگه زیر و زبر کن
برخیز با انگشت خود شقُّ القمر کن
ما بر تو مجد و سروری را حتم کردیم
ما بر تو پیغامآوری را ختم کردیم
پیش خطاب تو خطایی نیست دیگر
بعد از کتاب تو کتابی نیست دیگر
ما حکم قطعی را به فرقان تو گفتیم
ما حرف آخر را به قرآن تو گفتیم
تا دامن محشر درخشان کوکب توست
خط نبوّت، منتها بر مکتب توست
تو پیغمبران را جان و جانانی محمد
پیغمبر آغاز و پایانی محمد
پیش از همه روشنگر عالَم تو بودی
روزی که آدم را نبودی، دَم تو بودی
سرّیست گر ما را رسول آخرهستی
تا ما خداوندیم تو پیغمبرهستی
ما دادهایم از صبحِ خِلقت شام قدرت
طبع بلند و حُسن خُلق و شرح صدرت
ما بر تو یاریّ حیدر خلق کردیم
سلمان و مقداد و ابوذر خلق کردیم
در مکتب تو زنده گردد عفّت زن
تقوا و ایمان و حجاب و عصمت زن
برخیز و قانون صَنم بشکن محمد
بتهای چوبین را به هم بشکن محمد
فریاد زن جز راه حق راهی دگر نیست
برگو به جز اللّه، اللّهی دگر نیست
از حق ندا آمد ز جا خیزید یاران
پیک خدا آمد، بپا خیزید یاران
چونانکه موسای کلیم از طور آید
اینک محمد با پیام نور آید
ذرّات هستی، جمله در ذکر خدای است
کوه و بیابان با محمد همصدای است
ای خفتگان خیزید، هنگام قیام است
ای خامُشان فریاد، خاموشی حرام است
حق را رسد بانگ دَرا برخیز برخیز
عالم شده کوه حِرا برخیز برخیز
بر قلهٔ این کوه، احمد را ببینید
بگشود چشم اینک محمد را ببینید
آوای قرآن بشنوید از سینهٔ خویش
روی خدا بینید در آیینهٔ خویش
هان بشنوید اینک صدای جبرئیل است
عالم پُر از إنّا هدیناهُ السبیل است
در اهتزاز آمد به گیتی پرچم حق
چنگی بزن بر ریسمان محکم حق
وقت آمده تا کار دشمن را بسازیم
لبیکگو تا مسجد الاقصی بتازیم
از رگ رگ ارباب باطل خون درآریم
هم قدس را از سلطهٔ صهیون درآریم
برخیز تا گردیم بهر یکدگر پشت
سازیم مُشتی آهنین از پنج انگشت
ما حامی مظلوم و پشتیبان دینیم
ما شیعهٔ مولا امیرالمومنینیم
ما را محمد از ازل توصیف کرده
در آیهٔ قرآن خدا تعریف کرده
ما در یَم خون مکتب توحید داریم
در سینهٔ خود چهارده خورشید داریم
اسلام ناب ما ولای اهل بیت است
در قلب ما تیر بلای اهل بیت است
اسلام یعنی از سقیفه، دست شستن
اسلام یعنی دل به اهل البیت بستن
اسلام یعنی راه زهرا برگزیدن
در یاری مولای خود آزار دیدن
اسلام یعنی همچو گل در خون شکفتن
مدح علی را بر فراز دار گفتن
اسلام یعنی جان فدای یار کردن
با کام عطشان، دست و سر ایثار کردن
اسلام یعنی با شهادت حال کردن
با بال خونین مرگ را استقبال کردن
اسلام یعنی سر به راه دین نهادن
در زیر ضرب تازیانه ایستادن
پیشانی تاریخ مُهرش نام شیعهست
هیهات منّا الذّله این اسلام شیعه ست
*نه فقط ما شیعهایم تاریخ میگه ابراهیم هم افتخار میکرد شیعه است اون هم شیعهٔ کی؟ شیعهٔ علی...*
بنیانگذار مکتب شیعه رسول است
قربانی آغاز این مکتب بتول است
ما بیشتر از ریگ صحرا کُشته دادیم
تا روی پای خود مقاوم ایستادیم
ما از بهشتِ وحی، گُل در سینه داریم
ما چهارده خورشید در آیینه داریم
توحید ما آلوده با لات و هُبَل نیست
قرآن ما قرآن صفّین و جمل نیست
نابخردان تا اختراع کیش کردند
تفسیرقرآن را به رأی خویش کردند
این چهارده تن، جانِ قرآنند، آری
تا حشر قرآن را نگهبانند، آری
ما از علی و آل یاد داریم
این درس را از چهارده استاد داریم
این چهارده تن چهارده دریای نورند
از تیرگیها تا ابد دورند دورند
این چهارده تن، مخزن علم خدایند
مانند پیغمبر به قرآن آشنایند
این چهارده تن، خاندان مصطفایند
اعضای قرآنند و جان مصطفایند
این چهارده تن نورشان از یک جمال است
قول خطا یا لغزش از اینان محال است
ما سر فرو بر پای این و آن نیاریم
کز خاندان وحی داریم آنچه داریم