نمایش جزئیات

شعر خوانی ویژۀ ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان اجرا شده به نفسِ کربلایی محسن عراقی

شعر خوانی ویژۀ ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان اجرا شده به نفسِ کربلایی محسن عراقی

می ایستم امروز خدا را به تماشا
ای محو شکوه تو خداوند سراپا

ای جان جوان مرد به دامان تو دستم
من نیز جوانم، ولی افتاده ام از پا

با آمدنت قاعده ی عشق به هم ریخت
لیلای تو مجنون شد و مجنون تو لیلا

ای منطق و رفتار تو چون خُلق محمد
معراج برای تو مهیاست ، بفرما !

این پرده ای از شور عراقی و حجاز است
پیراهن تو چنگ و جهان دست زلیخا

لب تشنه ی لب های تو لب های شراب است
لب وا کن و انگور بخواه از لب بابا

چون چشم تو دل می برد از گوشه نشینان 
شد گوشه ی شش گوشه برای تو مهیا

مجنون علی شد همه ی شهر ولی من
مجنون علی اکبر لیلام به مولا

دل من با سر زلف تو منافات نداشت
داستان سخن عشق خرافات نداشت

عشق نیکوست ولی دل ز فراق آزرده ست
باده جز درد خماری خود آفات نداشت

مست چشمان خمار شرر آلوده توایم
گرنبودی تو،سخن میل اضافات نداشت

گرچه در فنِّ سخن زیر و زبر بسیار است
زلف آشفته مکن چون که خطربسیار است

زیر بار غم تو پای قلم می شکند
این همه جلوه نکن ضعف هنر بسیار است

مست چون می گذری بر سرما دقت کن
ای که ازخنجر ابروی تو سر بسیار است

می کنم مدح تو که این گونه بهتر نشود
بعد الله و تو دیگر کسی اکبر نشود