نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین اجرا شده شب پنجم ماه مبارک رمضان به نفسِ کربلایی حسین طاهری

روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین اجرا شده شب پنجم ماه مبارک رمضان به نفسِ کربلایی حسین طاهری

شبهای جمعه نیمه شبها تا سپیده
بر روی اسرارش خدا پرده کشیده

از راه می آید زنی قامت خمیده
لب میگذارد روی حلقوم بریده

فریادهای یا بُنَیّ پا بگیرد،
حیدر میاید بازوی زهرا بگیرد

بخدا اگه یه لحظه اشم ما میدیدیم بیچاره میشدیم..خوش بحال اونایی که الان کربلان...*

*حالا گریه کنا! میخواد روضه بخونه،بچه اشو تو بغلش میگیره شب جمعه ها.میگه چی روضه بخونم؟*

روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد

یک تکّه ای سالم، همه پیکر ندارد
جایی برای بوسه ی مادر ندارد.

*هرکسی که شب جمعه میتونه روضه امام حسینو بشنوه،مادر بهش اجازه داده.چه خبر میشه کربلا؟..*

گیسوی خود را ریخته روی گلویش
مادر بود اینگونه گفتگویش

* قربونت برم حسین من! هنوز صدات تو گوشمه مادر! *

گوید بنَیّ یا بنیّ یا بنیّ!
برخیز آمد مادرت زهرا بنیّ 

دیدم خودم در عصر عاشورا بنیّ
افتاده بودی زیر دست وپا بتّی

من بی وضو موی تورا شانه نکردم
مادر! حالا بدنبال سرت باید بگردم

«حسین...»

*شب جمعه آخر ساله،،،بگو آقا جان مردم همه بدنبال حساب کتاب آخر سالِ شونن ما اومدیم با تو حساب کتاب کنیم.بگیم آقاجان ! یه سال نوکر خوبی بودیم برات یا نه؟ ما که میدونیم، خودمو میگما،،،وضعم خراب بوده من کجا؟ نوکری کجا؟ اما اومدم قَسمت بدم به ناله ی مادرت، همه ی بدیهامونو بذار کنار امشب.اومدم اذن نوکری بگیرم. اومدم بگم امسال برام کربلا مینویسی حسین؟..*

«دستتو ببر بالا یه طوری بگو حسین صدامون بره کربلا....حسین»