نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت خدیجه سلام الله علیها اجرا شده شب دهم ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج‌ محمد رضا طاهری

روضه و توسل به حضرت خدیجه سلام الله علیها اجرا شده شب دهم ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج‌ محمد رضا طاهری

مادربزرگ کرب و بلا جان تو قسم
با هر فراز روضه به لب جان من رسید

*مگه میشه مادرش زهرا بیاد کنار گودال، مادربزرگ نیاد؟اصلا هرجا فاطمه میره،چهار زن بهشتی همراهیش می کنند‌ یه دونه اش مادرش حضرت خدیجه هست*

گودال قتلگاه کجایی دم غروب
کار کبوتر تو به پرپر زدن رسید

بیش از هزار و نهصد و پنجاه ضربه خورد
بر تک تک سپاه کمی از بدن، رسید....

از دور پیکرش، همه با دست پر روند

*خدیجه سلام الله دل نگران بود گفت میخوام وصیت کنم من رو داخل عبا بگذارند..همین عبا نه..اما یه عبای دیگه پیغمبر..روایت داریم ابی عبدالله آمد میدان، با عبای پیغمبر آمد...این عبا تو کربلا چه کارا که نکرد...هرچی نگاه به بدن جوونش کرد، دید این بدن جمع نمیشه.عبا رو انداخت ارباب یک گوشه ای ایستاد،گفت:جوونای بنی هاشم بیاید، بدن رو بچینید، مرتب بشه...دوباره به کار آمد عبا...از میدان تا خیمه ها دیدند بچه رو زیر عبا گرفته...یه قدم میاد،یه قدم برمیگرده...عاقبت این عبا چی شد؟! *

از دور پیکرش، همه با دست پر روند
بر یک نفر عبا و یکی پیرُهن رسید....

«یا حسیین....»