نمایش جزئیات
روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سیزدهم ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج محمد رضا طاهری

شبهای مجیر متوسل به ذوات مقدسه ای میشیم که طعم آتیشو کشیدن .. دشمن میگه دیدم دامنش آتیش گرفته داره از خیمهها دوان دوان میره. خودمو با عجله بهش رسوندم دیدم این دختر ایستاد ترسیده.. دستاشو روی سرش گذاشت. گفت: ای مرد! ما بابا نداریم. گفتم :کاری باهات ندارم اومدم آتیش دامنتو خاموش کنم. اینا از دشمن مهربونی ندیدن تا حالا فقط آتیش زدن کسی نیومده آتیش خاموش کنه.همچین که آتیش دامنشو خاموش کردم دیدم انگار میخواد یه حرفی بزنه مردده نگاه به صورتم کرد.گفتم :چیزی میخوای؟ دیدم سکوت کرده گفتم: اگه چیزی میخوای بگو نترس..گفت:توو خورجین اسبت یه مقدار آب پیدا میشه چند روزه این آب رو به روی خیمهها بستن. رفتم یه مقدار آب ریختم دستش دادم دیدم تا جلوی دهانش آورده اما نمیخوره هی داره اشک میریزه.. گفتم: مگه تشنه نبودی؟ چرا آب نمیخوری؟ گفت: به من بگو ببینم قتلگاه کجاست ؟میخوام برم بالاسر بابام هنوز صداش تو گوشمه هی میگفت: آه !جگرم داره میسوزه ...*
آه بابا خوش آمدی گلهای نیست بهترم مثلاً
شبیه قبل نشستی برابرم مثلاً
خیال میکنم اصلاً مدینهایم هنوز
بهشتِ چادر زهراست بسترم مثلاً
بابا!دوباره مثل گذشته کشیدهای بابا
خودت با دست خودت شانه بر سرم مثلاً
* بابا حالا یه امشبی مهمان من شده ای من که نباید اذیتت کنم *
نسوخته است نه، امشب به پات میریزم
خیال کن که همان ناز دخترم مثلاً
بگو فدای سرت گوشواره گم شده است
بگو دوباره برای تو میخرم مثلاً
بابا! بابا! خیال میکنم انگشتر تو پیش عموست
تو هم خیال کن اونجاست زیورم مثلاً
اگر شکسته ام و زخم خورده چیزی نیست
خمیده قدم و هم سن مادرم مثلاً
خیال کن که رقیه زمین نخورده پدر
خیال کن که سرِ دوش اکبرم مثلاً
کبود نیست کمی خاکی است صورت من نرفته دست کسی سوی معجرم مثلاً
تو فکر کن مثلاً عمه را کتک نزدند
مراقب است عموی دلاورم مثلاً
بابا! شبی که گم شدم و بین دشت جا ماندم
نخورده ضربه محکمی به پیکرم مثلاً
به قصد کشت کسی خواست تا مرا بزند
ولی رسید به دادم برادرم مثلاً
به روی نیزه کنار تو دید یک سر را
رباب گفت خوابیده اصغرم مثلاً
گفت من که نمرده بودم بر روی نیزه باشی
بابا آماده کرده از اشک ویران سرای خود را
طفلی که داده بودم دیشب شفای او
انداخت پیشم امروز قدری غذای خود را
تقصیر هیچ کس نیست در سینهام نفس نیست
زجر امتحان نموده هی ضرب پای خود را
برچسب ها
- محمدرضا طاهری
- محمد رضا طاهری
- باب الحرم
- مناجات
- متن
- مداحی
- آموزش مداحی
- دانلود مداحی
- طاهری
- حاج محمدرضا طاهری
- حاج محمد طاهری
- حاج محمدطاهری
- اشعار
- متن شعر
- اشعار مذهبی
- شعر مذهبی
- شعر مذهبي
- اشعار مناجاتی
- ماه مبارک رمضان
- دانلود روضه
- روضه جانسوز
- روضه و توسل
- گريز روضه
- متن اشعار
- گريز مداحي
- دانلود مناجات
- متن روضه با صوت
- متن روضه شب سوم محرم
- متن روضه شهادت حضرت رقيه
- متن روضه شهادت سه ساله اباعبدالله الحسين
- متن شعر مداحي حضرت رقيه
- شعر روضه شهادت حضرت رقيه
- متن روضه براي حضرت رقيه
- متن روضه شب 3 محرم
- شب حضرت رقیه
- شب سوم محرم
- متن شعر برای ماه رمضان
- آموزش مداحي
- متن مناجات با خداوند
- دانلود مداحي
- شعر به همراه سبک برای رمضان
- شعر مداحی رمضان
- متن شعر مناجات با خدا در رمضان