نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده شب چهاردهم ماه مبارک رمضان به نفسِ کربلایی روح الله صادق پور

روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده شب چهاردهم ماه مبارک رمضان به نفسِ کربلایی روح الله صادق پور

پشت در تا جای یار من گرفت 
شعله را او بر سر دامن گرفت
میخ کارش وصل کردن بود 
حیف میخ در یار مرا از من گرفت 

بی‌حیایی که ز بغض باغبان
خنده‌ی گل را از این گلشن گرفت
بعد ها در نامه ای که داده بود 
کشتن یار مرا گردن گرفت 

سرور بانوان جنت بود 
آنکه در پشت شعله ها می‌سوخت 
ولی حیدر از آتش خجلت
از در خانه بیشتر می‌سوخت 

اسدالله بود و امر خدا 
داد صبرش به بزدلان جرأت
یک نفر داد زد سر زهرا 
ای بر آن صاحب صدا لعنت
 
جمعیت پشت در فراوان بود 
دسته دسته زدند بانو را 
نور رویش ز صورتش میزد 
چشم بسته زدند بانو را

پیش از آن خریده بود علی 
تخت چوبی برای گهواره 
از بد حادثه ورق برگشت 
ساخت تابوت جای گهواره 

کوه صبر است حیدر کرار 
به غم و غصه دل نمی بازد 
ولی داغ، داغ ناموس است 
پهلوان را ز پا می‌انداخت
 
لعنت حق بر آن حکومت ننگین 
هست حتی تصورش سنگین 
مرتضی طعنه میخورد اما 
قنفذ پست میشود تحسین 

ماجرایی شبیه این ایام 
سالها بعد اتفاق افتاد 
قاتلان حسین جمع و یزید 
مثل قنفذ به شمر جایزه داد 

کیسه هایی که دست خولی بود
 از طلاهای قیمتی پر کرد
بابت دقت هدف گیری 
خیلی از حرمله تشکر کرد 

چقدر بی خبر و بی‌هوا زدی نامرد
آخرین سرباز لشکر راهی از گهواره شد
در میان خیمه ها یک مادری آواره شد
بابا این پسر را مثل زهرا بی‌هوا زد 

روی زهرا عبا کشید علی 
بغض زد چنگ بر گلوی حسین 
سالها بعد روز عاشورا 
زینب آمد به جستجوی حسین 

یوسفش را به خاک عریان دید 
تا که آنجا شنید بوی حسین 
غیرت خواهری اجازه نداد 
چادرش را کشید روی حسین
 
*اما قبلش...*

نیزه ها در قیام و سجده یشان 
اشهد حنجر تو را خواندند 
عده‌ای آمدند در گودال 
صورتت را به خیمه گرداندن

گر چه با ضربه های پی در پی
بارها روی خاک غلطیده است 
تا به امروز لحظه ای مرد پشت برآسمان

ماده شیری وارد گودال شد
 از نهیبش لرزه بر افلاک شد 
مانعی بود از ورود تیر ها
میگرفتن نوک آن شمشیر ها

دید دشمن چون که زینب روی پاست
حافظ جانِ عزیز مصطفي است 
عده ای دست از حسین برداشتن