نمایش جزئیات
روضه و توسل به امیرالمومنین و حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب هفدهم ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج محمد رضا طاهری

شب، شب سقایی یعثوب دین است
پیمانه ها دست امیرالمومنین است
*شب جنگ بدره. پیامبر خدا فرمود : کیه که بره برا سپاه من آب بیاره؟ مولا بلند شد، فرمود: نه علی جان.. پیغمبر میخواد ببینن اونا که ادعا دارن،کیا هستن؟ هیچکی بلند نشد، سه بار پیغمبر تا فرمود: فقط،مولا بلند شد.یا رسول الله!من برم؟ تمام دشمن دور تا دور و گرفته بودند.اونا از ترس جونشون نرفتن، مولا گفت: من میرم. یا ر سول الله!*
بر تشنه کامان حرم سقاست حیدر
بر حضرت زهرا قسم آقاست حیدر
او، صورت انسانیِ الله باشد
وجه الله او کاشفُ الکرب رسول الله باشد
او جلوه ی ربّانی شبهای قدر است
او مشک بر دوش آمده سقای بدر است
او را تمام عرشیان تکریم کردند
خیلِ ملائک بر علی تعظیم کردند
*امیرالمومنین یک تنه اومد تا کنار چاه آب
دلوی مولا باخودش نبرده بود.خودش رفت داخل چاه،مشکها رو پر از اب کرد ،داره برمیگرده به سمت سپاه،چنان باد تندی وزید ،مولا مجبور شد رو زمین نشست.باد ساکت شد ،مولا بلند شد راهشو ادامه داد.برا بار دوم همینطور،برا بار سومم باد شدید وزید، مولا نشست دوباره رفت.تارسید به پیغمبر،پیغمبر فرمود: علی جان چرا دیر کردی؟عرضه داشت یا رسول الله. باد تندی بود،زمینگیرم کرد.فرمود: علی جان متوجه شدی اینا چی بودش؟گفت: رسول خدا بهتر از من میدونه، فرمود: اولین باد، برادرم جبراییل با هزار تا ملک اومدن سمت تو بهت سلام کردن. دومین بار برادرم میکائیل با هزار تا ملک اومدن، بار سوم برادرم اسرافیل با هزار تا ملک اومدن این که زمینگیر هم شدی، این باد نبود، ملائکه خدا میومدن بهت سلام کنن.سه هزار تا ملک اومدن عرض ارادت کردن به این سقا...یه سقایی هم کنار علقمه سراغ دارم، چهار هزار تا تیرانداز اومدن برا عرض ارادت.میان این تیراندازها یه نانجیبی به نام حرمله بود.*
پیداست او را تمام عرشیان تکریم کردند
خیل ملائک بر علی تعظیم کردند
پیداست قد و قامتش گرده است،صدشکر
سقای حق با دست پر برگشت صدشکر
روی سخن با آن امیر عالمین است
تنها خجالت بهر سقای حسین است
*حالا که درخونه قمر بنی هاشم داریم اشاره ی روضه مونو میبریم کسی دست خالی از این خونه بر نگرده*
در علقمه عباس عمود آهنین خورد
در خیمه،زینب ناله کرد و بر زمین خورد
*همه ی رسالت سقا این بود آب و برا تشنه ها ببره، امیرالمونین این رسالتو انجام داد عباس هم همه تلاششو کرده، نانجیب دست راستشو قطع کرد، سریع مشکو دست به دست کرد، با دست چپ گرفتش، یه نانجیب دیگه دست چپ عباسو قطع کردیا اباالقبله! میگن قمر بنی هاشم مشکو به دندان گرفته، روی اسب خم شده، مثل بابای بی مشک،بابا را دیدی بچه راچجوری به اغوش میگیره.اینجوری افتاده روی مشک اگر قراره این چهار هزار تیراندازی کنن به عباس بخوره اما این مشک آب را برا بچه ها ببره. یه مرتبه دیدن،عباس بین این صحرا حیران شد، این نانجیب حرمله تیر اندازیش خیلی قوی بود.وقتی با تیر مشکو هدف گرفت. دیگه قمر بنی هاشم روی برگشتن به خیمه رو نداره.یادش افتاد وعده آب رو به رباب کرده.یادش افتاد رقیه تو خیمه منتظرشه یه وقت دید برگشت به سمت دشمن هی زیر لب داره میخونه: *
ای مشک مریز آب رویم
بر باد مده تو آرزویم
ای مشک!سیراب ز آب خوشگواری
اما زحرم خبر نداری
*جانم به وفای ابالفضل،تو این دو خط گفت:*
این دست یه تن بریده بادا
از حدقه برون دو دیده بادا
هرچند که آب را نخوردم
اما کف در خنکای آب بردم
*آخه بچه ها گوشه ی خیمه یه گوشه نمناک پیدا کرده بودند،وقتی اباالفضل رفت مشکارو بگیره بچه ها رو به این حال دید این پیرهن های عربی را بالا بودن، شکمهاشونو رو این زمین نمناک گذاشته بودن یه مقدار از عطشه اشون کم بشه
میگه*
هر چند که آب رانخوردم
اما کف در خنکای آب بردم
کفّاره ی لمس آب اینست،
خوش باش که عاشقی همین است
برچسب ها
- محمدرضا طاهری
- محمد رضا طاهری
- باب الحرم
- مناجات
- متن
- مداحی
- آموزش مداحی
- دانلود مداحی
- متن روضه
- طاهری
- حاج محمدرضا طاهری
- حاج محمد طاهری
- حاج محمدطاهری
- اشعار
- متن شعر
- اشعار مذهبی
- شعر مذهبی
- شعر مذهبي
- اشعار مناجاتی
- ماه مبارک رمضان
- روضه جانسوز
- روضه و توسل
- شعر روضه
- گريز روضه
- متن اشعار
- گريز مداحي
- دانلود مناجات
- متن شعر مداحي
- متن روضه شب نهم محرم
- متن روضه حضرت عباس
- متن روضه حضرت اباالفضل
- متن شعر شهادت حضرت عباس
- متن روضه حضرت قمر بنی هاشم
- متن روضه شب9 محرم
- متن روضه تاسوعا
- دانلود متن روضه
- دانلود متن مداحي
- متن شعر برای ماه رمضان
- آموزش مداحي
- متن مناجات با خداوند
- شعر به همراه سبک برای رمضان
- شعر مداحی رمضان
- متن شعر مناجات با خدا در رمضان