نمایش جزئیات

روضه و توسل به امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام اجرا شده شب بیستم ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج‌ محمد رضا طاهری

روضه و توسل به امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام اجرا شده شب بیستم ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج‌ محمد رضا طاهری

خبر رسیده که رکن پیمبر افتاده است 
ترک نشسته به محراب منبر افتاده است 
اگر غلط نکنم مرد خیبر، افتاده است 
طبیب حاذقِ عالم به بستر افتاده است 

سحر که آه دل ذوالفقار گشت بلند
شکست آینه، تصویر زد در آن لبخند

دو قدر را زده تیغی به یکدگر پیوند 
مسیر ساقی کوثر به کوثر افتاده است 

به سائلان برسانید بی کریم شدند 
خرابه ها همه محروم از این نسیم شدن 
یتیم های عرب باز هم یتیم شدن 

*تا دیشب وقتی مولا میرفت در خونه اشون با دستار صورتش و میپوشوند اینا نمیدونستن کیه..مولا نان و خرما حمل میکرد. یکی یکی در خونه ها میداد مادر این بچه یتیما میومد این نون و خرما رو می‌گرفت. می‌گفت: ای جوونمرد دستت درد نکنه تو هر شب بداد ما می‌رسی. خدا آه ما رو از علی بگیره اون ما رو بیچاره کرد 
مولا هیچی نمیگفت فقط میگفت علی رو دعا کنید.*

یتیمهای عرب باز هم یتیم شدن 
که مهربان پدر کوفه دیگر، افتاده است
 
قسم به کیسه نانش همیشه مظلوم است 
جواب خوبی این مرد تیغ مسموم است 
سر نماز هم از حق خویش محروم است 
به جرم عدل ترازوی داور افتاده است
 
خبر رسیده که بر فرق حیدر کرّار 
رسیده تیغ کجی در ادامه ی مسمار 
مدینه در افقِ کوفه میشود تکرار 
دوباره پشت در خانه مادر افتاده است
 
خبر رسیده به سر، قصهٔ امیر آمد 
اجل به دیدنش آمد اگر چه دیر آمد 
برای زخم سرش کاسه کاسه، شیر آمد 
از این حدیث دلم یادم اصغر افتاده 

*بچه یتیما کاسه کاسه ظرف شیر آوردن 
ای کاش فقط یکنفر جوونمرد پیدا میشد وقتی ابی عبدالله علی و رو دست گرفت. فرمود: "ان لم ترحمونی فارحموها "به من رحم نمیکنید به این بچه رحم کنید.مولا هم مثل شما ها داره برا این روضه گریه میکنه ..*

ابوتراب به بی شیریه رباب گریست 
بحال کودک او چشم آفتاب گریست 
عمو نیامدو امید رفت و آب گریست 
حسین مانده و کارش به لشگر افتاده 

از این طرف پدری رو به لشگر اندازد 

*اصلا برا همین خون گریه کنی جا داره 
همه عالم میرن در خونه ابا عبدالله رو به حسین میندازن ببین کار به کجا رسیده اربابتون رو به یک عده نانجیب فرمود:"مُنّوا عَلَیّ"*

از اینطرف پدری رو به لشگر اندازد 
از آنطرف به جوابش سه شعبه می‌تازد 
برای اینکه پدر را زند پسر را زد 

و حال اگر بکشد تیر را سر افتاده است
 
*یه وقت ابا عبدالله نگاه کرد: "فذبح الطفل من الاذن الی اذن" با یکدست سر رو‌گرفت با یکدست بدن.. صداتو آزاد کن اگه میخوای امیرالمومنین نگات کنه راهش همینه از پرده ی جگر ناله بزن ...ای حسین .....*