نمایش جزئیات

روضه و توسل به امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام اجرا شده شب بیست و دوم به نفسِ حاج‌ محمد رضا طاهری

روضه و توسل به امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام اجرا شده شب بیست و دوم به نفسِ حاج‌ محمد رضا طاهری

بگو به خواب که آید به چشم بیدارش
دلا، دلا بسوز که مولا تمام شد کارش

سریع‌تر بدنش را به خاک بسپارید
که در بهشت علی وعده کرده با یارش

* فاطمه منتظرشه، پیغمبر چشم به راهشه*

زمینیان غمگین، آسمانیان خوشحال
که بی‌قرار دلی می‌رسد به دلدارش
 
برای دیدن دست کبود فاطمه‌اش
به عرش رفته یدالله دست حق یارش

خدا کند ز علی باز رو نگیرد
خدا کند برود اَبر از شبِ تارش

* انگار این آرزوها رو زینب داره میکنه کنار بدن بابا ..*

دوباره دست به پهلوی خود نگیرد کاش 
دوباره گُل نکند کاش زخم مسمارش
۶
خلاصه باز علی جان دهد
اگر آید دوباره فاطمه زخمی اش به دیدارش

* آی حسینیا از این جا امام زمان باهات کار داره *

علی که سیر شد از کوفه زینبش هم رفت
چه کوفه‌ای که تمامی نداشت آزارش غیرتیا
 
چه کوفه‌ای که دوباره کشاند زینب را
نه بینِ مجلس تفسیر بینِ انظارش

رواست اهل خودش را فرو برَد در خاک
که رفت دخترِ غیرت میانِ بازارش

* جزء وصیت هایی که به امام مجتبی علیه السلام فرمود: یکیش هم این بود.عزیز دلم  وقتی بدنم رو غسل دادی  و کفن کردی مثل  مادرت شبانه بدن منو میبرید تو و حسین فقط پشت تابوت رو بگیرید جلوی تابوت برادرانم جبرائیل و میکائیل هستند هر جا جلوی تابوت پایین اومدهمانجا قبری آماده ست برادرم نوح این قبر و برام آماده نگه داشته.عزیز دلم بدنم رو که دفن کردی سنگ های لحد و که چیدی چطوری امام حسن دلش میومد این سنگ های لحد رو بذاره.. آخرین سنگ لحد و که گذاشتی لحظه ای بعد وقتی برداشتی نگاه میکنی بدن توی قبر نیست نترسیا  عزیز دلم اگر هر وصی پیغمبری از دنیا بره اون پیغمبر غرب عالم باشه وصی او شرق عالم باشه بدنشو میبرن کنار بدن اون پیامبر لحظاتی کنار اون پیامبر هست و دوباره میارنش تو قبرش همینطور هم شد همین اتفاق افتاد برا امام حسن هم حتما همینطور بود تنها  یه وصی بود تو این عالم که دیگه دست به بدنش نزدند آخه این بدن ارباً اربا به جای اینکه وصی رو ببرند بدن او رو ببرند پیغمبر از مدینه اومد کربلا لذا زینب انگار دید رسول خدا رو صدا.. زد"صلا علیک ملیک السماء" اومدی هذا حسین این همون حسینه یه روز جاش رو سینه تو بود.. اما نگاه کن یا رسول الله "هذا حسین مرمل بالدماء، مقطع الاعضاء، مسلوبه العمامه و الرداء" مادرم دید این صحنه رو
"هذا حسین مجزوز الرأس من القفا"