نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج‌ محمد رضا طاهری

روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج‌ محمد رضا طاهری

گریونم پدر تا سحر منتظرت می‌مونم پدر
تو خرابه روضه می‌خونم پدر گریونم پدر
 
*بابا ببخشید اینطور باهات حرف میزنما *

از تو دلخورم تو که رفتی از همه سیلی می‌خورم
توی خیمه سوخت گل های چادرم از تو دلخورم

بابا! محزون اومدی 
دعاهام گرفت زیر بارون اومدی 
پس چرا با چشمای پر خون اومدی 
محزون اومدی، بابا جانم! 

اوضاع رو به راست بالش سرم رو سنگ بیابوناست
خودت از زجر بپرس گوشوارم کجاست 
اوضاع روبه راست

بازار بردنم چشم تو روشن تو انظار بردنم 
چقدر با اذیت و آزار بردنم بازار بردنم 

 بابا !تو خواب می‌زنه 
منو با بغض ابوتراب می‌زنه
به خدا منو واسه ثواب می‌زنه 
تو خواب می‌زنه

بابا! بمیرم برات ،عطشان کشتنت
وقتی که می‌خوندند قرآن کشتنت
پیکرت موند رو زمین عریان کشتنت
عطشان کشتنت

بابا! مبهم کشتنت
بابا می گن چند نفر باهم کشتنت
سر صبر و حوصله کم کم کشتنت
مبهم کشتنت 

بی کس کشتنت
بودی واسه خیمه دلواپس کشتنت
قتل صبرت کردند از بس کشتنت

*یه نا نجیبی گفت: حسین! تو هنوز داری نفس می‌کشی.ببین دشمن داره میره سمت خیمه ها  داره اون لحظه را میگه ارباب شما به یه نیزه شکسته تکیه دادیه مقدارخودشو از رو زمین بلند کرد دیدنانجیبا نامحرم ها دارن میرن سمت خیمه ها فرمود: اول بیاین کار حسین را تمام کنید.. تا حالا هیچ کسی حرف حسین را گوش نمی‌کرد تا می‌آمد حرف بزنه همه هلهله  میکردن صداشو نشنوند.تنها جایی که عاشورا  حرف ابی عبدالله را گوش کردن همینجا بود تا حسین گفت: اول بیاین کار حسین را تمام کنید.گفت: راست میگه همه بریزید تو گودال.. عده ای با شمشیر ؛ عده ای با نیزه، عده ای با تیر ، عده ای هم با سنگ ؛ و پیرمردهایشان با عصا می زدند به قصد قربة الی الله می زدند...*