نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجراشده شب بیست و هشتم ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج‌ مهدی عزیزیان_دیدم به چشم خویش غمی ناشنیده را

روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجراشده شب بیست و هشتم ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج‌ مهدی عزیزیان_دیدم به چشم خویش غمی ناشنیده را

دیدم به چشم خویش غمی ناشنیده را
در یک غروب سرخ بلایی عدیده را 

با ناله‌ام زمین و زمان گریه می‌کند
از مادر ارث بردم این اشک دیده را

من با همین لبان خودم نیمه‌های شب
بوسه زدم گلوی بریده بریده را

یادم نمی‌رود که چگونه مقابلم
بستند دست عمهٔ قامت خمیده را

یادم نمی‌رود سر شب لحظه فرار
فریادهای دختر گیسو کشیده را
 
لعنت بر آنکه مرکب خود نعل تازه زد
دیدم سپاه روی بدن‌ها دویده را

یک تار موی عمه ما را کسی ندید
پوشانده بود نور حسین این حمیده را

*اگه تو اون مجلس بودی چطور خودتو می‌زدی کدوم مجلس؟ ..*

بزم شرابو تشت طلا جای خود ولی
خون کرده این صحنه دل محنت کشیده را

یا صاحب الزمان !دشمن کنیز خواند...

* نوشتند نامرد اول با چوب به لب تشت می‌زد بچه‌ها حواسشون جمع می‌شد بعد با چوب به لب و دندان ابی عبدالله می‌زد. قاری قرآن احترام داره شروع کرد ارباب ما:  "سیعلم الذین ظلمو ای منقلب ینقلبون"مقتل می‌نویسه: نامرد صدا زد حسین تو تشت هم داری منو تهدید می‌کنی نوشتن جلو چشم زن و بچه چنان محکم به لب و دندان زد....*