نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجراشده شب بیست و نهم ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج‌ محمد رضا طاهری

روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجراشده شب بیست و نهم ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج‌ محمد رضا طاهری

گفت بیا که گریه کنم لحظه‌های آخر را
بخوان ز چشم ترم حال و روز خواهر را

دلم قرار ندارد بیا که تا دم صبح
بنالم از سر شب روضه‌های مادر را 

حسین جان!
پریده خواب رباب از خیال حرمله باز
گرفته است به چادر گلوی اصغر را

خدا کند که بمیرم در این شبو فردا 
که روی نیزه نبینم سر برادر را

خدا کند که نبیند دو چشم مبهوتم
به زیر بوسهٔ نیزه تنی مطهر را

*پیش پیش زینب کبری داره روضه‌ها رو میگه...*

خدا کند که نبینم به روی تشت طلا 
جسارت نوک چوب و لبان پرپر را

*این یه وداع بود. یه وداع با خواهر، یه وداع با دختر،ابی عبدالله همه رو آروم کرد دید اسب حرکت نمی‌کنه.دید دستای ذوالجناحو گرفته خانم حضرت سکینه.. بابا نمی‌ذارم بری، عزیز دلم بذار بابا بره گفت شرط داره اول باید از اسب پیاده شی من کارت دارم ابی عبدالله پیاده شد دختر اومد رو زانوش نشست. گفت: بابا من که می‌دونم بری دیگه برنمی‌گردی. یه دست یتیمی رو سر من بکش اصلاً خانم حضرت سکینه سلام الله علیها روضه‌خون ابی عبدالله است دیگه.. اولین  روضه را هم تو گودال ایشون خونده.. اینطوری روضه خونی می‌کنه برای ابی عبدالله.. فقط ابی عبدالله گفت: "لا تحرقی قلبی" ابی عبدالله با عجله برگشت هی نگاه می‌کنه اثری از صاحب صدا نیست جلو اومد دید خواهر غش کرده رو زمین افتاده سر زینبو رو زانو گذاشت عزیز دلم زینبم! مگه نگفتم دیگه از خیمه بیرون نیا گفت داداش دست خودم نبود شب آخر مادرم منو در آغوش گرفت. صدا زد.. زینب من کربلا نیستم. عوض من یه کاری انجام میدی مادر؟ روی چشمام مادر بگو چه کار باید بکنم؟ فرمود: اون لحظه آخری که برادرت داره میره عوض من زیر گلوی حسینمو ببوس...می‌خوای ناله بزنی بعدش گوش بده.زینب زیر گلو رو بوسه زد اما هنوز دلیلش نمیدونه چیه چرا مادر نگفت پیشانیشو ببوس چرا نگفت دستشو ببوس تا اون ساعتی که آمد بالای تل زینبیه دید نانجیب رو سینه برادر نشسته خنجر کند و روی حنجر ابی عبدالله....*

«صدای نالتو آزاد کن هر چقدر کار داری با حسین از پرده جیگر بگو یا حسین...»