نمایش جزئیات

روضه و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده شب اول محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج محمد رضا بذری

روضه و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده  شب اول محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج محمد رضا بذری

"لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ،نِعْمَ الْمَوْلى‌ وَ نِعْمَ النَّصِير.."

ناگهان قفل گلوی اهل ناله باز شد
آه ماهِ ماتمِ ارباب ما آغاز شد

عالم لاهوت در این غم به سینه می‌زند
نوح، نوحه‌خوان شده، آدم به سینه می‌زند

عرش را لرزانده، امشب ناله ی جانکاهمان
باز آویزان شده کهنه‌ لباس شاهمان

نصب کردم سردرِ این خانه پرچم را حسین
شُکرِ حق امسال هم دیدم مُحرم را حسین

آفتابِ صحن سوی مغربِ گودال رفت
پرچم گنبد عوض شد، مادری از حال رفت

عِطر اسفندِ تو آمد عالَمی مدهوش شد
کوچه و پس کوچه‌های شهر، مشکی‌پوش شد

نخ‌ به‌ نخ با تار و پودش، گریه کرده سوخته
فاطمه رخت عزاداریِ ما را دوخته

رنگ و بوی نذریِ تو، رنگ و بوی زندگیست
آب سقّاخانه‌هایت، آبروی بندگی ست

ما کبوترهای جَلد در مسیر قبّه‌ایم
زیر سقف هیئتت باشیم، زیر قبّه‌ایم

*تا میگم قبه دلم تنگ حرمته ..بی قرار میشم آقا..خیلی وقته حرمت نیومدم..*

خواهشِ دلتنگیِ ما، تنگیِ آغوش توست 
چهارگوش این حسینیه همان، شش‌گوش توست 

غنچه‌های کوچک ما، پَرپَر تو می‌شوند
کودکان ما فدای اصغر تو می‌شوند

سکه‌ی عشقِ سه‌ساله، رونق بازارهاست
نام شیرین رقیه، شوق دختردارهاست

این‌ همه پروانه را مجذوب کرده شمع تو
چشم بد تا روز محشر، دور باد از جمع تو

بی‌زیارت، مثل مرغی در میان مَحبسیم
از همین امشب برای اربعین، دلواپسیم

تو قتیل اشک هستی، ما هلاک کربلا
کاش خون ما بریزد، روی خاک کربلا

اشک‌های ما، جواب زخم‌هایت را نداد
اشک‌های ما کم است و زخم‌های تو زیاد

هیچ قتلی، مثل قتل صبر تو مشکل نبود
شمر آدابی برای ذبح تو قائل نبود

پیغمبر فرمود: اونی که برای مسلم گریه میکنه ایمان داره مومنه، مومن به غربت مسلم گریه میکنه.مومنین برای مسلم ابن عقیل دور هم جمع میشن اشک می‌ریزند. امشب شب اوله رفتیم در خانه ی مسلم بن عقیل.. فرمودن: اول کسی که از بلندی به حسین سلام داد مسلمه، خُبیب بن عدی انصاریه..تو مکه گرفتنش خواستند به دار بزننش، یا از بلندی بندازنش پایین.. دیدن پیغمبر تو مکه نیست فاصله داره از مکه..اصخاب دور پیغمبر رو گرفتن. دیدن پیغمبر یهو زد زیر گریه، شروع کرد گریه کردن. فرمود السلام و علیک یا خُبیب.. گفتن یا رسول الله چی شد؟ حضرت فرمود: دیدم از راه دور سلام داد به من خبییب. منم جواب سلام دادم و علیک السلام..مسلم رو هم وقتی بردن بالای دارالاماره گریه میکرد. میگفتن: مسلم تو دیگه چرا گریه میکنی مگه مشتاق شهادت نبودی؟ گریه میکرد ميگفت: بخدا من برا خودم گریه نمیکنم من برای حسینو بچه هاش گریه‌ میکنم.

آخه کوفیا حالیتون میشه حسین داره با زن و بچه اش میاد. چی کار دارید میکنید؟ حسین با زن و بچه اش داره میاد. اول کسی که از رو بلندی به ابی عبدالله سلام داد مسلمه، اول کسی که امان نامه رو رد کرد مسلمه، خواستن امان بدن قبول نکرد...اول کسی که شهید راه سید الشهدا شد مسلمه.اول کسی که گفت امیری حسین و نعم الامیر مسلمه.اول کسی که سر از بندش جدا شد مسلمه. اول کسی که حسین تنها شد صداش زدمسلمه ارباب ما وقتی همه یارانش جان دادن دیگه حتی علی اصغرش هم جان داد. تکیه به نیزه غریبی داد.اول کسی که  صدا زد..یا مسلم ابن عقیل! یا هانی بن عروه!یا حبیب بن مظاهر! چتون شده حسین داره صداتون میزنه جواب منو نمی‌دید؟ یه نقله وقتی ابی عبدالله شروع کرد با اصحابی لحظه‌ای جان کاه، لحظه ای که حجت خدا تنها شده شروع کرد به استغاثه.. یه نقله این بدن اصحاب شروع کرد به لرزیدن. شب عاشورا مگه اینا نبودنند ميگفتن: حسین جان! هزار باز هم جان بدیم در راه تو خاکستر ما را هم به باد بدنند بازم  دوست داریم بیایم جون بدیم.یه وقت صدا زد "مالی أُنادیکم فلا تجیبوننی!" صدا زد من برای خودم نمیگم پاشید کمکم کنید"وادفعوا عن حرم الرسول الطغاة اللئام" من برا خودم نمیگم ...بی حیا ها دارن سمت خیمه میان...*

یک سلام گرم از این بی‌سر و سامان شده
به همان آقا که در کوه و کمر حیران شده

عید قربانت مبارک ای به قربان سرت
کوفیان با کشتن من، عیدشان قربان شده

مانده‌ام از بچه‌هایم بی‌خبر، دلواپسم
من نمی‌دانم بدون من، چه با طفلان شده

نه غذایم می‌دهند این‌ها، نه آبم می‌دهند
غم مخور، گفتم بدانی که چه با مهمان شده

کار من برعکس شد، با سر زمین افتاده‌ام 
بعد از آن هم پایم از آویز، آویزان شده

*تو‌ عرب اوج ذلت را بخوان به یکی تحمیل کنند همینه..جنازه اش را بر کس آویزان می‌کنند، از سر آویزان می‌کنند.. بمیرم هم بدن هانی، هم بدن مسلم..،اینجوری جسارت کردن. خیلی شبیه امام حسینه شهید شدنش هم بی سر شد..هم تشنه جان داد. هم بعد جان دادن به بدنش جسارت کردن.. اما نه یه فرق داره.. دیگه  دست زن و بچه اشو..بلافصله که جان داد دیگه خیمه هاش غارت نشد...*

صحبت از سر می‌کنند و حرف خنجر می‌زنند
مُسلمِ تو شمر را دیده اگر گریان شده

چوب‌دستِ ابن مرجانه لبم را پاره کرد
حرف چوب و لب که آمد در دلم طوفان شده 

از لباسی که به تن دارم خجالت می‌کشم 
سوختم با روضه‌ی آن پیکر عریان‌ شده

کوچه و بازار کوفه جای دخترها که نیست
اذیت و آزار آنها در گذر آسان شده

نیا نیا، کوفه برات یه عالمه نقشه کشیده
نیا نیا، آخه چطور بگم چشام چیا می‌دیده

قلب این‌ها مثل سنگه قدر ارزن محبت ندارن
بی‌وفایی رسمشونه این‌ جا مهمونو تشنه میذارن

شب تیره، دلم میره..
همش بی‌اختیار اشکام سرازیره
چطور آخه بگم برگرد دیگه دیره

بگو نیاد، دختر‌عموم از روی تَل، جنگو می‌بینه
بگو نیاد، رو پیشونیت زینب رد، سنگو می‌بینه
 
کینه دارن پس بعیده رو تنت جای سالم بذارن
غیر شمشیر غیر نیزه نعل تازه برات بر می‌دارن

چه دنیایی، چه غوغایی..
داره خولی به سر چه آرزوهایی
تنورش هم مهیّای پذیرایی

*وقتی مسلم را گرفتن مسلم، دید کارش تمامه گفت: میخوام وصیت بکنم.گفت وصیت را به کی بکنم.. همه را نگاه کرد یه آشنا پیدا کرد اونم عمر سعد بود. به عمر سعد وصیتش را گفت: کجا دفن بشم و .. دین دارم و .. عمر سعد بلافاصله اومد حرف مسلم را به ابن زیاد گفت :حتی ابن زیاد گفت خجالت بکش این امانت به تو سپرده خیانت نکن. این اولین بار نیست که عمر سعد ملعون در خواست این خانواده را رد میکنه .یا در خواست این خانواده را نادیده میگیره. یه جا دیگه زینب رو به عمر سعد کرد. صدا زد حسین را میکشن تو داری نگاه میکنی..
 به خونه طوعه که حمله شد مسلم سریع اومد از خونه بیرون می‌خواست حرمت خونه حفظ بشه. این زن تنهاست تو این خونه مسلم مواظب بود حرمت زنِ  تو خونه حفظ بشه...*

یه خونه پیش چهل نفر سوخت

«مادر مادر مادر  مادر»

*اصلا همیشه همینطوریه اسم مادر میاد حال و هوا عوض میشه مادر اجازه میدی یه ده برای حسینت گریه کنیم مشکی بپوشیم گریه کنیم..*
 
 نفس می‌زد تو را می‌زد مُغیره
و قُنفذ را صدا می‌زد مُغیره

از این اوضاعِ چادر خوب پیداست
که با پا بی‌هوا می‌زد مُغیره

الهی بشکند دست مُغیره
میان کوچه‌ها بی‌مادرم کرد

کمی از غسل زیر پیروهن مانْد
کمی از خون خشکت بر بدن مانْد

کفن را در بغل بگرفت و بو کرد
همان طفلی که آخر بی‌کفن مانْد

«یا حسین یا حسین»